شجریان را از نو باید زندگی کرد
آشنایی من با استاد بی بدیل آواز، برمی گردد به سال هاپیش
با یاد ایامی که در غربت فغانی داشتیم….
و به تدریج با نوا و دستان و عشق داند و همایون مثنوی و شاهکارهای دیگرش..
یادم می آید که سال 78 که وارد دانشگاه شدم دیدم تحمل خوابگاه برای روزهایی که کلاس و دانشگاه ندارم و یا روزهای تعطیل سخت شده
تصمیم گرفتم یک ضبط سونی بخرم تا راحت تر بتوانم آهنگ های استاد را گوش کنم.
من بودم و آن ضبط سونی و آهنگ های استاد که زندگی خوابگاهی را برایم قابل تحمل و گاهی هم لذت بخش می کرد.
گهگاهی که تنها می شدم و از هم اتاقی هایم هم خبری نبود، صدای ضبطم به آسمان می رفت و خودم هم همراهش همان بالاها سیر می کردم.
اشعار زیبای حافظ و سعدی را می نوشتم و از نوشتن آنها حین گوش کردنشان به وجد می آمدم.
و بعد از آن
و بعد از آن هم با کسی ازدواج کردم که او هم از قضا عاشق شجریان بود.
و اولین کاست بعد از عقدمان هم همایون مثنوی بود که هرگاه گوش میدهم مرا به آن روزها می برد.
وشجریان زنده است.
چون در قلب های میلیون ها مردمی ست که عاشقانه طی این سال ها با نواها و تصنیف ها و آوازهایش زندگی کرده اند.
با آن نواها حافظ و سعدی و مولانا و باباطاهر راشناختند.
ساز محمدرضا لطفی و پرویز مشکاتیان و محمد موسوی با صدایش رنگ و بوی دیگری گرفت .
او زنده است.
او هرگز نمی میرد.
و چه بودن درخشانی، چه عروج باشکوهی..
به قول کیهان کلهر:
همه ما به اقبال این هم عصری بسیار از او آموخته ایم.
اما سلوک و رفتاری که ما پس از مرگ او می کنیم مبین این خواهد بود که شجریان چه اثری در مردم و مخاطبانش گذاشته است.
از او بیاموزیم پشتکار و هدفمندی و روحیه تحقیق و سوال و قانع نشدن به آنچه تا این لحظه می دانیم را.
از او جستن راه برای فراتر رفتن از شرایط موجود را بیاموزیم.
از او وفاداری به مردم را بیاموزیم.
از او سرسختی و ایستادگی در برابر ظلم و زشتی و دروغ و فریب را بیاموزیم
و..
همت کنیم
متحد و همدل شویم
در بازسازی فرهنگ کشورمان
فرهنگ که خوب باشد.
سیاست شفاف و اجتماع در فراز است
فرهنگ که بد باشد سیاست فاسد و اجتماع در در نشیب است.
همت کنیم، متحد و همدل شویم در بازسازی فرهنگمان .
.