تمرکزتان در محل کار بیشتر است یا در خانه
تمرکزتان در محل کارتان بیشتر است یا در خانه؟
اردیبهشت 1, 1403

 

تمرکز جریان فکری در کجا بیشتر است؟

روزهای ممتد تعطیلات همیشه برای من خوشایند نبود. اگرچه دیدارها تازه می شود  و می توان کمی استراحت کرد اما با این حال حس بلاتکلیفی خاصی و فقدان خاصی در چنین روزهایی هست  که لذت بیکار یا کم کار بودن را نسبت به روزهای کاری کمتر می کند.

همیشه این موضوع دغدغه ام بوده که واقعا چرا؟

چرا لذت روزهای تعطیل کم تر از روزهای کاری ست؟

چرا در این روزها حتی تفریح و خوشگذرانی هم عادی شده و لطف خاصی ندارد؟

چرا در چنین روزهایی بیشتر احساس کسالت و بی حوصلگی داریم؟ و واقعا در چنین مواقعی باید چه کنیم؟

با کسالت روزهای تعطیل و حس بی هدفی  خاصی که سراغمان می آید چه کنیم؟

استفان رابینز در کتاب 53 اصل مدیریت انسان ها به نکته جالبی درباره این موضوع اشاره می کند

تمرکز جریان فکری بیشتر در محیط کار اتفاق می افتند تا در خانه

از کتاب (53 اصل مدیریت انسانها) استفان رابینز

اگر از کسی بپرسید که آیا دوست دارد کمتر کار کند، معمولا جواب او بله خواهد بود. انسان ها اوقات فراغت را معمولا مترادف شادبودن می بینند و تصور می کنند هر چه زمان آزادتری داشته باشند، زندگی شان شادتر خواهد بود.

مطالعات نشان می دهد که انسان ها اشتباه می کنند

وقتی انسان ها در خانه به سر می برند، معمولا هدف مشخصی ندارند، نمی دانند  کارها را با چه کیفیتی انجام داده اند، احساس آشفتگی دارند و احساس می کنند از مهارتی که دارند به خوبی استفاده نمی شود.اغلب انسان ها چنین شرایطی را کسل کننده  توصیف می کنند.

برعکس، زمانی که سر کار هستید، شرایط لازم برای ایجاد تمرکز در جریان ذهنی، فراهم است.

معمولا هدف روشنی رادنبال می کنیم. از نتایج و چگونگی عملکرد خود از طریق ارزیابی های مدیران و یا از روند کار، اطلاعات و بازخورد مناسب دریافت می کنیم.

مهارت هر فردی معمولا با کار او در ارتباط است و می تواند در کار خود، از مهارت هایش استفاده کند.

برای انجام وظایف کاری محوله باید تا حدی تمرکز کرد که این خود از آشفتگی ذهنی جلوگیری می کند

نتیجه:

کار بیشتر از اوقات فراغت می تواند شرایط لازم برای ایجاد تمرکز در جریان ذهنی را(که معمولا انسان ها از بازی، ورزش، موسیقی و هنر ) به دست می آورند) فراهم کند.

کاربرد برای مدیران:

کار می تواند یک انگیزاننده قدرتمند باشد

می تواند احساس شعفی را در انسان به وجود آورد که به ندرت می توان در اوقات فراغت به آن دست یافت. بنابراین، در شرایطی که برایتان امکانپذیر است، کار را به صورتی طراحی کنید که چالش برانگیز و خلاقانه بوده و کارکنان را برانگیزاند تا از مهارت خود برای انجام آن استفاده کنند.

همچنین اهداف انجام هر فعالیتی باید بطور روشن مشخص شده و در خصوص نتایج و کیفیت انجام آن اطلاعات و بازخورد صحیحی در اختیار کارمند قرار داده شود.

 

به اعتقاد من استفان رابینز راهکار این مشکل را به زیبایی تشریح کرد:

با تعطیلات اجباری  و رسمی که نمی شود در اغلب اوقات کاری کرد اما برای جلوگیری از احساس کسالت و بی حوصلگی می توان یک هدف هرچند کوچک که مارا به چالش بکشد را انتخاب کنیم و در این یک یا چند روز به آن بپردازیم

مثلا کتابی که مدت هاست می خواستیم شروع کنیم و بالاخره استارتش را می زنیم

یا پروژه نیمه کاره ای را به اتمام برسانیم

یا شروع به ایجاد تغییر در روند کارمان دست به خود ارزیابی و برنامه ریزی مجدد بزنیم

یا اینکه دست به کاری بزنیم که همیشه دوستش داشتیم مثل مرتب سازی یا تغییر دکور بخشی از محیط خانه که همیشه از آن فرار می کردیم

هرکس به فراخور اولویت ها و اهدافی که دارد می تواند یک هدف چالش برانگز برای خود انتخاب کند و بعد از انجامش حس خوب استفاده از قابلیت ها و توانمندی هایش را به خود هدیه دهد.

هدیه ای که کسالت روزهای تعطیل را خیلی خیلی کم می کند.

 

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

این سایت از اکیسمت برای کاهش هرزنامه استفاده می کند. بیاموزید که چگونه اطلاعات دیدگاه های شما پردازش می‌شوند.