من آزاده کیانی هستم
کوچ و مشاور مدیریت
محقق و نویسنده کتاب
دارای گواهینامه واقعیت درمانی و کوچینگ از آکادمی انتخاب آمریکا و موسسه رای مانای ایران
برگزار کننده بیش از 1000 ساعت آموزش در قالب سخنرانی، کارگاه و سمینار آموزشی و
بیش از 1000 ساعت کوچ مراجعین کوچینگ

نویسنده کتاب”حلقه ای از زنجیر من باش”

درباره من
عاشق خواندن و نوشتن، عاشق سفر و تعامل با آدم ها،عاشق کار کردن و عاشق کوچ و مشاور بودن و کمک به کسب و کارها و مدیران جهت رشد و بهبود کارشان هستم. عاشق موسیقی و آواز. می گویند آشپز خوبی هستم. انکار نمی کنم غذا را خوب می شناسم غذای خوب را دوست دارم. رشد و آموختن از مهمترین دغدغه های زندگی ام است. هرروز می نویسم، می خوانم، تولید محتوا می کنم و با مراجعینم صحبت می کنم. متخصص و حرفه ای شدن در کارم از دغدغه های همیشگی من بوده و هست. از یادگرفتن همیشه لذت می برم و همواره در حال آموختنم. چند صباحی هم هست که یوگی ست شدم و با پیاده روی هم میانه خوبی پیدا کردم میان همه سرشلوغی ها و مسئولیت ها و رسیدگی ها و کارها، در حالی که کمال گرای درونم فریاد می زند که بنشینم و به کارم ادامه دهم ، از جایم بلند می شوم(بهتر بگویم خودم را به زور از روی صندلی ام جدا می کنم) و تمام تلاشم را می کنم تا برای این دوکار زمان بگذارم. پیاده روی برایم معنای دیگری دارد . پیاده روی تنها و در سکوت حالم را خوب تر می کندو مرا به تعادل مورد نظرم هم نزدیک تر. به این بیت زیبای سعدی باور دارم و زندگی اش می کنم: به راه بادیه رفتن به از نشستن باطل که گر مراد نیابم به قدر وسع بکوشم از انفعال بیزارم و همواره در حال تلاش برای این زندگی هستم. فکر میکنم انسان خوش شانسی هستم. چون خانواده ای دارم که خودش یک دنیا می ارزد. سالم و سلامت هستم . خانواده ام هم همینطور. در زندگی ام همواره هدفمند و با برنامه زندگی کرده ام امید همواره رفیق راهم بوده در هر شرایطی و هر اوضاعی.عادت های خوبی دارم چون:
خواندن کتاب(هرروزه) نوشتن صبحگاهی و نوشتن روزانه رسیدگی به گل ها پیاده روی نه چندان طولانی اما سه یا چهار بار درهفته فکر کردن و ارزیابی و برنامه ریزی درست کردن غذاهای سالم داشتن زمان کیفی با همسر و فرزندانم

داستان زندگی من
از وقتی یادم هست پرتلاش و پرکار بودم و صد البته به دستاورد هم اهمیت می دادم. 18 ساله بودم که وارد دانشگاه شدم و در رشته مهندسی عمران (زلزله) کارشناسی ارشد گرفتم. از سال 89 در کانون مهندسین قائمشهر بعنوان مدیر اجرایی و مدیرآموزش مشغول به کار شدم. علاقه ام به آموزش به سال ها قبل بر می گردد. از آنجاییکه پدر، معلم بود و من در کلاس های تقویتی ای که در خانه برگزار می کردند وردستشان بودم، علاقه به معلمی یک جورهایی در خونم هست. تجربه 8 ساله مدیریت برایم بسیار گرانبها بود اما من برای کارمند بودن ساخته نشده بودم. با شرکت در دوره های بین المللی موفق به اخذ مدارک بین المللی در واقعیت درمانی و کوچینگ شدم. دانشجوی رشته مدیریت هستم. در حال حاضر بعنوان یک کوچ حرفه ای و مشاور مدیریت مشغول به کار هستم.