از مواهب گیر افتادن در یک کتاب

آیا تابحال در یک کتاب گیر افتاده اید؟

منظورم این است که کتابی را خوانده اید و تمام هم شده اما همچنان می خواهید این کتاب را بخوانید و ورق بزنید!

این روزها درگیر کتاب دیرشکوفاشدگان هستم . هر از چندگاهی در یک کتاب گیر می افتم و آن را روزها و حتی ماه ها روی میزم نگه می دارم تا اینکه مطمئن شوم دیگر نمی خواهم بخوانمش.اگز کتابی برایم چنین باشد یعنی خیلی به دل و جانم نشسته و می خواهم حالا حالا ها بیشتر بخوانم و بفهمم.

شاید برایتان جالب باشد که بدانید این کتاب چه دارد که نمی توان آن را کنار گذاشت؛

داستان کتاب دیرشکوفاشدگان

کسانی که خیلی زود موفق نشدند و هنوز به اهدافشان نرسیدند

جامعه، مردم، خانواده و باور عمومی این انسان ها را موفق نمی داند چون به زعم آن ها موفقیت به معنای زود، تند و سریع رسیدن به همه چیز است.

موفقیت به معنی دستاوردهای بسیاری ست که زود هنگام و در سن کم به دست آوری.

موفقیت به معنای نابغه بودن، باهوش بودن، بر سر زبان افتادن و تحسین ها و کف زدن های جامعه است.

تعریف متفاوت این کتاب از موفقیت، دستاورد و شکوفایی برایم بسیار جذاب است.

موضوع این کتاب درد بسیاری از مردمان پرتلاش این کره خاکی ست که علی رغم تلاش های بسیارشان هنوز دستاوردی نداشته اند و طعم خوش موفقیت را نچشیدند.

کتاب سرشار از مثال از زندگی دیرشکوفاشدگانی ست که علی رغم اینکه در جوانی موفق نبودند و بعضا از میان سالی شروع به کار کردند اما خیلی عمیق تر و با دوام تر از زودشکوفاشدگان به موفقیت رسیدند و این نوید را می دهد که اگر در چنین شرایطی هستید پس ناامید نشوید.

توصیه هایی برای دیرشکوفاشدگان

به تلاشتان ادامه دهید 

گاهی لازم است رها کنید و سراغ کار دیگری بروید

گاهی باید محیطتان را تغییر دهید

و یاد بگیرید که قالب هایتان را تغییر دهید و مسائل و چالش ها را جور دیگری ببینید

از شکست نترسید و از آن درس بگیرید و 

صبر کنید چون ارزشش را دارد

قدر خود ناباوری تان را بدانید

بخش هایی از این کتاب زیبا؛

ما با خطر از دست دادن روایتی ارزشمند درباره زندگی خود مواجهیم:

اینکه در هر سنی و در هر مرحله ای از زندگی مان می توانیم شکوفا شویم.

افراد دیرشکوفا کم کم از داستان هایی که ما درباره خودمان تعریف می‌کنیم ناپدید می شوند؛ زیرا در دام تحسین فرهنگی خود از افراد دارای استعدادهای زودهنگام، بلندپروازی جوانی و هوش فوق العاده، یعنی بچه های نابغه افتاده ایم.

گرایش دیوانه وار ما برای دستیابی به موفقیت زود هنگام و لکه ناکامی که آن دسته از ما را که به آن دست نیافته ایم، تحت تاثیر قرار می دهد،استعداد ملی ما را به باد داده و خلاقیت ما را متوقف کرده است.

جامعه سالم نیاز دارد تا همه افرادش درک کنند که می توانند در کل زندگی خود شکوفا و دوباره شکوفا شوند، رشد کنند و موفق شوند.