آزمونی که مسیر زندگی تان را روشن می کند
فروردین ۲۸, ۱۴۰۱

دنیل پینک در کتاب ذهن کامل نو به نقل از جیم کالینز نویسنده کتاب از خوب به عالی می نویسد:

در آزمون ۱۰-۲۰ شرکت کنید

با این تمرین از طریق جیم کالینز نویسنده کتاب بسیار موفق خوب تا عالی آشنا شدم. او مردم را ترغیب می کند که به زندگی شان نگاه کنند_ به خصوص به کارشان_ و از خودشان بپرسند اگر ۲۰ میلیون دلار در حساب بانکی شان داشتند یا می دانستند ۱۰ سال بیشتر از عمرشان نمانده باز هم همین کاری را می کردند که امروز می کنند.

برای مثال، اگر ۲۰ میلیون دلار به ارث برده بودید، بدون آنکه مشروط شده باشد،روزها را همانطور می گذرانیدید که امروز می گذرانید؟

اگر می دانستید حداکثر ده سال از زندگی تان باقی مانده،به همین کارتان می چسبیدید؟

اگر پاسخ منفی است، این موضوع باید چیزی را به شما بفهماند. واضح است که این آزمون به تنهایی نمی تواند مسیر زندگی شما را مشخص کند. اما این رویکردی هوشمندانه است_ و پاسخ ها می تواند روشنگر باشد.

پرسش های هوشمندانه بهترین روش برای تغییر نگرش و تغییر مسیر و البته طراحی مسیر زندگی هستند؟

پاسخ به این دو سوال شاید سخت باشد و ممکن است آنقدر مطمئن به کاری باشید که می کنید و راهی که می روید که به راحتی بگویید؛

بله. من همین مسیر را ادامه می دهم.

و یا باز هم شاید در کسری از ثانیه جواب رد به سینه این پرسش بزنید و بگویید :

“خب معلومه ؛ نه مسلما با اینهمه پول چرا کار کنم ؟

یا چه لزومی داره خودم رو به چالش بندازم. تفریح، آسایش، آرامش و یک عمر راحت زیستن!

شما جزو کدام دسته اید؟

با این پول و زمانی که در اختیار دارید همچنان به کاری که در حال حاضر دارید ادامه می دهید یا به کل زندگی تان را تغییر می دهید؟

پاسخ به این سوال به شما کمک می کند تا نگاهی به زندگی تان بیندازید و ببینید حاضر هستید به آن زندگی تحت هر شرایطی ادامه دهید؟

و یا با تغییر اوضاع و شرایط شما هم تغییر مسیر می دهید و راه دیگری انتخاب می کنید؟

 چگونه مسیر زندگی تان را ترسیم کنید؟

شاید ترسیم مسیر زندگی تنها با یک آزمون عملی نباشد. اما پرسش هایی از این دست دید خوبی برای طراحی زندگی تان در آینده را می دهد.

سوال ها معجزه می کنند.من معجزه این تغییر را زمانی که چند سالی از فارغ التحصیلی ام گذشت از خودم پرسیدم.

فکر می کنم این سوال مسیر زندگی ام را به کلی تغییر داد و مرا وارد مسیر تازه ای در زندگی کرد که هرگز پیش بینی نکرده بودم.

سوال معروف این بود؛

مدت‌‌ها ذهنم درگیر این داستان شده بود که اگر روزی همه امکانات و مدرک تحصیلی ات را از تو بگیرند و تو نه اعتبار و نه مدرکی برای کار کردن نداشته باشی چگونه می خواهی به زندگی ات ادامه دهی؟

آیا مهارتی داری که بتوانی با به کار بستنش به زندگی ات ادامه دهی؟

آیا با دست خالی می تونی از این مهارت و تخصصت هم پول دربیاو ری و هم خدمت کنی و هم احساس رضایت و لذت داشته باشی.

راستش را بخواهید من در آن سال ها پاسخ چندان قاطعی برای این سوال نداشتم.مهارتی که از من ساخته باشد و آنقدر خوب باشم که بتوانم با کمک آن به زندگی ام ادامه دهم، نداشتم.

یک مسیر جدید

بله با این سوال وارد مسیر جدیدی از زندگی ام شدم.هرگز مدرک دانشگاهی برایم کافی نبود و دیگر به آن فکر هم نمی کردم. هر آنچه از این مدارک بر می آمد، بوی تخصص و مهارت نمی داد. راهم را به سوی کشف توانمندی ها  و موضوعاتی که مورد علاقه ام بودند کج کردم و در این مسیر همچنان در حال تاختنم.

راه طولانی در پیش دارم و فکر نمی کنم مقصد خاصی هم در کار باشد ما آنچه برایم در این سال ها حاصل شد این بود که من دیگر برای آن سوال معروف بدون پاسخ نمی مانم.

هرچه که پیش تر می‌روم می‌بینم که چگونه وقتی بر مهارت و یا مهارت هایی مسلط می‌شوی تا چه اندازه از درون احساس قدرت و امنیت می‌کنی.

احساس قدرت چون حس می‌کنی توانمندی‌هایت را به کار می‌گیری و هر روز در این راستا ماهرتر می‌شوی ؛

کوچ قابل تر، معلم بهتر و نویسنده اثرگذارتری.

و احساس امنیت، چون کمتر می ترسی از اینکه همه چیز را از دست بدهی.

و از همه مهم تر حس رضایت بیشتری داری چون مسیری که در آن قدم گذاشتی و طی می کنی هر روز تو را به چالشی از جنس بهتر شدن، قو ی تر شدن و طراح زندگی بودن دعوت می کند.

دکتر ماریل آدامز در کتاب “سوالاتت را تغییر بده تا زندگی ات تغییر کند” می‌گوید:

این کلید موفقیت است؛ ناظر خویش بودن! به سادگی سوال کردن از خویش است،

من الان کجا ایستاده ام؟ آیا قضاوت می کنم یا یاد می گیرم؟دست آخر،اگر نتوانیم افکار خویش را نظارت کنیم،چطور می توانیم آن را مدیریت کنیم،و اگر نتوانیم افکارمان را مدیریت کنیم، چطور می توانیم هر چیز دیگری را مدیریت کنیم؟

می توانید به قول ماریل آدامز سوال هایتان را تغییر دهید تا زندگی تان تغییر کند؟

از سوال های اینچنینی (آزمون۱۰-۲۰) به راحتی نگذرید. کمی بیشتر به پاسخ هایش فکر کنید. شاید لازم دارید نظارت بیشتری بر افکارتان و سوال ها و جواب هایی که ذهنتان مطرح می کند داشته باشید.

واین جمله جوزف کمپل یادتان بماند؛

هرجا به مشکل برخوردی، گنج تو آنجاست

 

4 پاسخ

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.

این سایت از اکیسمت برای کاهش هرزنامه استفاده می کند. بیاموزید که چگونه اطلاعات دیدگاه های شما پردازش می‌شوند.