رضایت اززندگی
رضایت اززندگی با شناخت ارزش‌ها
مهر 6, 1396

رضایت اززندگی

رضایت اززندگی به چه معناست؟

آيا زندگى برايمان بامعناست؟

آيا هرروز كه از خواب برمِی‌خيزيم انگيزه كافى براى سپرى كردن روزمان داريم يا بی‌حال و بی‌رمق و بی‌انگيزه ايم و به زور به سر كارمان می رويم

آیا شما چنین افرادی دور و برتان می‌بینید؟

آیا شما هم جزو این گروه هستید؟

چطور می‌شود به دور از اين روزمرگی‌ها معنای بيشتری به زندگی داد و رضايت اززندگی بیشتری داشت؟

رضایت اززندگی

  شناخت ارزشها 

يكي از مهم‌ترين راه‌های معنابخشيدن به زندگی و رضایت اززندگی  اين است كه بر اساس ارزش‌هايمان زندگی كنيم؛

یعنی برای چیزهایی درزندگی ایستادگی کنیم و بایستیم.

رضایت اززندگی

ارزش چيست؟؟

ارزش‌ها همان اميال قلبی هستند كه ما بر اساس آن ها رفتارمی‌كنيم و دوست داريم آنگونه باما رفتارشود ومی‌خواهيم كيفيت زندگی مان را براساس آن‌ها تعيين كنيم.

ما ارزش‌ها را زندگی می‌کنیم و اگر ارزشی برای خود انتخاب نکنیم زندگی برایمان بی‌معنا خواهد شد و با وجود دستاوردها و موفقیت ها باز هم ناراضی و ناخشنودیم.

ارزش ها چه چيزهايی نيستند؟؟

ارزش هدف نيست. ما به اهداف مي رسيم و آن هارا بدست می آوريم اما ارزش به دست آوردنی نيست بلكه در ارزش ها شدنی اتفاق می‌افتد.

اگر ازدواج می‌كنيم، صاحب فرزند می‌شويم و خانه ای می‌خريم همه اين‌ها هدف هستند نه ارزش

اگربه مدارج علمی می‌رسیم و تحصیلات دانشگاهی را به اتمام می‌رسانیم بازهم به هدفی دست پیدا کردیم نه ارزش.

ما به اهداف می‌رسيم و تمام می‌شوند.

اما ارزش ها هرگز پايانی ندارند.

ما به ارزش ها نمی رسيم و آنهارا بدست نمی آوريم بلكه ارزش هاسبك زندگی و نوع رفتار و منش ما هستند.

اگر بر اساس ارزش‌هايمان زندگی كنيم به زندگی معنا می‌بخشيم و رضايت بيشتری هم اززندگی خواهيم داشت.

رضایت اززندگی

لزوم شناخت ارزش ها

اگر ارزش هايمان را نشناسيم و زندگی مان را براساس آن ها ارزيابی نكنيم زندگی ما را در معرض ارزش های تصادفی قرارمی دهد.

ارزش هايی كه بر اساس اميال قلبی ما نيستندو ما به ناچار و بدون شناخت و اختيار لازم ارزش هايی را زندگی می كنيم كه متعلق به ما نيستند.

چگونه ارزش هايمان را بشناسيم

ليست كاملي از ارزش ها (برگرفته از کتاب سیلی واقعیت نوشته راس هریس) قرارگرفته كه با مراجعه به اين سايت و دانلود ليست ارزش ها میتوانید ارزش های خود را انتخاب نماييد.

جهت انتخاب راحتتر اين ارزش ها به دليل تعداد زياد آن ها،بهتر است ابتدا ٢٠ارزش سپس ١٠ارزش و نهايتا ٦ارزش نهايي را بعنوان ارزش های شخصی خود انتخاب كنيد.

ارزش های شخصی من

 این فعالیت از کتاب شکاف اعتماد به نفس: از ترس تا آزادی نوشته راس هریس (چاپ استرالیا:گروه انتشارات پنگوِئن،کمبرول،ایالت ویکتوریا،2010)اقتباس شده است.

ارزش ها عمیق ترین امیال قلبی هستند و بیانگر این هستند که فرد دوست داردبعنوان یک انسان چگونه رفتار کند.ارزش ها درباره این نیست که به چه چیزی دوست دارید برسید یا دست یابید.

در فایل زیر لیست ارزش ها(از منبع ذکر شده در بالا)آورده شده است. شما می توانید با مطالعه این ارزش ها ارزش های اصلی خود را از بین شصت ارزش پیدا کنید.

شناسایی ارزشها

از لحاظ لغوی، صدها نوع مختلف ارزش وجود دارد، ولی در ادامه می توانید فهرستی از رایج ترین آنها را ببینید.به احتمال زیاد شما همه آن ها را ارزش نمی دانید.به یاد داشته باشید چیزی به عنوان ارزش خوب یا بد وجود ندارد.این امر تا حدی شبیه سلیقه ما در انتخاب پیتزاست.اگر شما پیتزای مخصوص سفارش دهید و من پیتزای سبزیجات، این بدان معنا نیست که سلیقه من در انتخاب پیتزا درست و سلیقه شما اشتباه است، بلکه یعنی ما سلیقه های مختلفی در انتخاب پیتزا داریم  به همین شکل ممکن است ارزش های مختلفی نیز داشته باشیم.

 

به شما تبريك مي گويم

شما يك قدم بسياربزرگ برداشتيد.

شما ارزش هايتان را انتخاب نموديد.

حالا بايد قدم بعدی را برداريد كه بسيارمهم است.

بايدبتوانید ارزش هايتان را زندگی كنيد.

بايد بتوانيد براساس آنها رفتاركنيد.

رضایت اززندگی

اگر ارزشي را انتخاب كرديد اما آن را رفتارنكنيد بهتر است آن ارزش را از ليست ارزشهايتان حذف كنيد چون انجام ندادن و رفتارنكردن يك ارزش حالتان را بد می‌كند.

نشانه بکار نگرفتن ارزش‌ها در زندگی عدم رضایت اززندگی ونداشتن حس خوب است. اگرمهربانی جزو ارزش هایمان باشد اما روزی فرصت مهربانی به دیگران را پیدا نکنیم، اگرانصاف را بعنوان ارزش خود انتخاب كرديم پس  بايد براي منصفانه رفتاركردن نيز آماده شويم.

اگر مهربانی از ارزشهای ماست پس براي مهربان كردن باید برنامه ای داشته باشیم.برای اینکه حواسمان باشد و با ارزش هایمان زندگی کنیم، باید ارزش هایمان را در زندگی مان جاری کنیم و هر چند وقت خودمان را ارزیابی کنیم و ببینیم که آیا این هفته، ارزش هایم را زندگی کردم؟

کدام ارزش را مدت هاست به کار نگرفتم؟

 

رضایت اززندگی

در اين ارزيابي بايد ببينيم آيامن امروز ارزشهايم را رفتاركردم يا نه؟

آيا با عزيزان و همكارانم مهرباني كردم؟

آيا به ديگران كمك كردم؟

آيا منصفانه برخورد كردم؟

و هرآنچه كه جزو ارزشهايم قراردادم را آيا زندگي كردم؟

 

داستان روانشناس معروف راس هريس

كتابی كه در زمينه شناخت ارزش ها و مواجهه بهتر با واقعيات زندگی ميتوانم خدمت شما عزيزان معرفی كنم كتاب “سيلي واقعيت”  راس هريس  می باشد.

در اين كتاب راس هريس  به شرح داستان خواندنی زندگی خود می پردازد.

و اينگونه شرح می‌دهد كه پزشك موفقى بود كه در ملبورن زندگی می‌كرد و از نظر اجتماعى در شرايط بسيار خوبی بود درآمد خوبی هم داشت همه نيازهايش را برآورده می كرد تفريح و خريد و همه امكاناتي كه منجر به رضايت و خوشحالی می شد را فراهم كرده بود امابازهم ناخشنود بود و زندگی برايش معنای خاصی نداشت.

تا اينكه به اين نتيجه رسيدكه برای گرفتن جوابهای بزرگ بايد سوالهای بزرگی از خودش بپرسد.

١-من ميخواهم چگونه انسانی باشم؟

٢-مي خواهم زندگيم چه كيفيتی داشته باشد؟

٣-چه چيزی واقعا برايم اهميت دارد؟

٤-درزندگی چه چيزهايی هست كه حاضرم برايشان ايستادگی كنم؟

اينها سوالاتی بود كه راس از خودش پرسيد؛ معنا چيزی ست كه ما در درون خود می يابيم. هيچ چيز بيرونی موجب معنا بخشی به زندگی ما و رضایت اززندگی نخواهد شد.

 

راس می‌گويد :

باعث خجالت است كه اقراركنم بعنوان پزشكی جوان با بيماران خود همدردی نمی‌كردم، با آنها هيچ رابطه ای برقرار نمی‌كردم و نسبت به افكار و احساساتشان بی‌تفاوت بودم.

خودم را فقط مسئول بهبود بخشيدن به آنها می‌دانستم. بهترين و موثرترين درمان را ارائه می‌دادم اما با بيماران همدردی نداشتم و اگر سرعت بهبودى مطلوب نبودبجاى همدردى با آنها از دستشان عصبانى می‌شدم.

هيچ‌گاه ايده برقراری رابطه اى عميق و مشفقانه بابيمارانم از ذهنم عبور نكرده بود.

اگر گاهى همكارم را ميديدم كه از سر دلسوزى و همدردى با بيماران رفتارمی كردبا شگفتي سرم را تكان مي دادم و مي گفتم

“كی وقت اين كارهارو داره؟؟”

مدتها طول كشيد تا راس دريافت قطع ارتباط با بيماران و بی احساس بودن نسبت به آن ها باعث شد حس خوبی نسبت به كاری كه می كرد نداشته باشد و همچنین رضایت چندانی هم اززندگی نداشت

زندگی برایش بی معنا شده بود با وجود این همه امکانات و شرایط خوب زندگی و موقعیت اجتماعی مناسب كم كم شروع به تغيير كرد و ساعت ويزيت بيماران را از ٨ دقيقه به ٣٠دقيقه رساند در آمدش هرروز كم و كمتر شد امارضايت اززندگی برای او هرروز بيشتر شد و زندگى  وكار برايش معنادارشد و اتفاقات ديگر كه در اين كتاب خواهيد خواند.

 

زندگي بر اساس ارزش های انتخابي شما

همانطور كه از داستان راس هريس و كتاب سيلی واقعيت دريافتيم اگر کار و زندگی مان با بكارگيرى ارزش ها  همراه باشد آن گاه حس بهتری نسبت به كارو زندگی خواهيم داشت.

كيفيت کارها و زندگی مان بالا می‌رود و در طول زندگی آنها را انجام داده و پيگيرشان هستيم.

سرهمفرى داوى دانشمند انگليسي مي گويد:

زندگى نه از فداكارى هاى بزرگ،بلكه از موضوعات كوچكى كه در آن ها لبخند بر لب هايمان مي آيدساخته مي شود؛ و مهربانى و تعهدات كوچكى كه بطور عادى ارائه می‌شوند،همان هايي هستند كه قلب را تسخير،آن را حفظ و آسودگى را تامين می‌كنند.

شناخت ارزش‌ها اولين و مهم ترین قدم در رضايت از زندگى اما مهمتر از شناخت ارزش ها، زندگى كردن و رفتاركردن آن ارزش‌هاست.

اينكه در ارزيابى روزانه خوددريابيم كه ارزش‌هايمان را زندگی  کردیم، خود يكي از مهمترين دلايل رضايت از زندگی ست و ما را یاری خواهد کرد تا رضایت اززندگی و خشنودی و معناداربودن زندگی را هرروز تجربه کنیم.

موفق و مشتاق باشید.

2 پاسخ

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

این سایت از اکیسمت برای کاهش هرزنامه استفاده می کند. بیاموزید که چگونه اطلاعات دیدگاه های شما پردازش می‌شوند.