ناامیدی! چه احساس آشنایی!
بارها دچارش شدیم و بسیاری دیگر هم به سراغمان می آید.
هیچ گاه دست از سرمان بر نمی دارد و تا وقتی تلاشی در کار باشد امید و ناامیدی را هم با خود می آورد.
الیزابت گیلبرت می گوید:
شما شکست می خورید و درمانده می شوید.
خیلی بد است و از گفتن این موضوع متنفرم اما عین حقیقت است.
شما به خطرهای خلاقانه ای دست می زنید که اغلب به نتیجه نمی رسند. یک بار کتابی کامل را دور انداختم، چون به نظرم درست نبود. روی آن کتاب خیلی وقت گذاشته بودم و با تلاش زیاد تمامش کردم اما واقعا خوب نبود و در نهایت دورش انداختم.
این موضوع مرا غمگین و سرشکسته کرد.نومیدی می تواند باعث شود از خودم بدم بیاید و سراغ کار دیگری بروم
اما در آن برهه از زندگی یاد گرفته بودم که بدون گم شدن در لوله مارپیچ مرگ از خجالت، هنگام خشم یا در رکود راهم را پیدا کنم و خودم را نجات دهم.
فقط به این خاطر که در آن نقطه از زندگی می فهمیدم که زمان شکست چه بخشی از من در حال زجر کشیدن است؛
در واقع این نفس و منیتم بود که عذاب می کشید.
به همین سادگی.
زمانی که در ناامیدی گرفتار می شویم، در زندان منیت هایمان گیر می افتیم این منیت در این شرایط به ما آسیب می زند،کنترل همه چیز را به دست می گیرد و احساساتمان را هم شدیدا درگیر می کند.
شاید نام دیگر این منیت بخش کمال گرای وجودمان باشد که هرگز راضی نیست و همچنان در حال تکاپوی زیاد و تحسین و تشویق و دستاورد است.
چه باید کرد؟
چگونه می توان این منیت را کنترل کرد بدون اینکه خودش اجازه کنترل ما را داشته باشد؟
الیزابت گیلبرت در ادامه می گوید:
اجازه ندهید این فردیت یا منیت کنترل کامل شما را به دست بگیرد یا شما را به انفعال بکشاند.
منیت شما خدمتکاری فوق العاده و سروری وحشتناک است چون منیت فقط دنبال پاداش است.
به دنبال پاداش و پاداش های بیشتر.
از آنجاییکه هیچ پاداشی برای جلب رضایت او کافی نیست، منیت شما همیشه مایوس خواهد بود.
این یاس ها ما را تبدیل به انسانی ناامید و ناراضی می کند که هرگز از هیچ چیز راضی نمی شود. مدام از این شاخه به آن شاخه در حال جمع آوری دستاورد یا همان پاداش است.
حال با این انسان ناراضی سرکش چه کنیم؟
الیزابت در ادامه می نویسد:
بنابراین دعای نجات بخش من این است:می دانم که من فقط فردیت نیستم.
من روح نیز هستم.
و می دانم روح من اصلا به دنبال پاداش یا دستمزد نیست. روح من توسط رویاها یا تحسین یا ترس از انتقاد راهنمایی نمی شود. روح من مرجعی بسیار وسیع تر و جذاب تر برای راهنمایی گرفتن است تا منیتم، زیرا روح من فقط به دنبال یک چیز است: «شگفتی»
و از آنجاییکه خلاقیت موثرترین مسیر به شگفتی است، به خلاقیت پناه می برم و او مرا تغذیه می کند.
خلاقیت روح گرسنه ام را آرام می کند و او مرا از خطرناک ترین جنبه های خودم در امان می دارد.
وقتی کتاب زیبای الیزابت گیلبرت (جادوی بزرگ) را می خوانم ادراکم نسبت به پیشرفت تغییری اساسی پیدا می کند؛
ما در این مسیر بارها و بارها نتیجه نمی گیریم، شکست را تجربه می کنیم ،آرزوهایمان بر باد می رود و گیج و سردرگم می شویم .
اگر نگاهمان به مسیری که برای خودمان در نظر گرفتیم بر اساس نتایج و دستاوردها و پاداش باشد جز نارضایتی و حال بد نصیبی نخواهیم برد.
بهترین راهکارهایی که الیزابت گیلبرت به آن اشاره می کند؛
روی شکست ها وقت تلف نکنید
در هرصورت جلو بروید
هر اتفاقی می افتد مشغول باشید و کاری انجام دهید
شما با شکست هایتان چگونه برخورد می کنید؟
شما چگونه با ناامیدی تان مبارزه می کنید؟
.