چرا تا این حد از گفتگو گریزانیم؟
تابحال شده خودرا کاملا محق بدانید اما نتوانستید حرفتان را تمام و کمال بزنید و دلایلتان را عنوان کنید؟
در اینصورت چقدر خودرا سرزنش می کنید و مدام باخود کلنجار می روید که چرا نگفتم و چرا و چرا و چرا…
این در روابط همسران بسیار دیده می شود اینکه بصورت منطقی به گفتگو نمی پردازند وخیلی از حرف ها نگفته باقی مانده وبسیاری از سو ء تفاهم ها حل نشده می ماند و این دلخوری ها به کدورت می انجامد.
درصورتی که گفتگوی آرام و منطقی و دور از عصبانیت بسیاری از این مشکلات را حل می کند.
اگر به تاثیر مثبت گفتگو آگاه باشیم هرگز دچار سوء تفاهم نمی شویم و منصفانه تر برخورد خواهیم کرد.
از دلایل اینکه سکوت را به گفتگو ترجیح می دهیم این است که جسارت اینکه از مخاطبمان توضیح بخواهیم و یا چند پرسش در مورد موضوع مورد نظر بپرسیم نداریم و یا خجالت می کشیم و یااینکه اصلا نمی دانیم چطور و از کجا باید شروع کنیم؟ به همین دلیل خودمان به همه این ابهامات پاسخ می دهیم و پرونده را در ذهنمان می بندیم بدون شنیدن هیچ توضیحی…..
اقدام عملی
۱-اگر بعداز بحث و جدلی فکر می کنید عصبانی هستید و نمی توانید با آرامش صحبت کنید سکوت کنید و صحبت و گفتگو را به زمان بهتری موکول کنید.
۲-در گفتگو شرایط طرف مقابل رادرک کنید و کمی هم از دید او به مسائل نگاه کنید.
۳-انتظارات خودرا با زبان خوش مطرح کنید و اگر انتقادی هم دارید می توانید با جمله:
اگر اینطور رفتار نمی کردی خیلی بهتر بود .. و یا اینکه ناراحت میشم وقتی میبینم با من اینطور تو جمع صحبت می کنی و……
ورعایت این اصول در گفتگو تاثیر بسیار خوبی در برقراری ارتباط موثر داشته و کمک خیلی خوبی به تاثیرگذاری ما خواهد نمود.
.