این روزهای پایان سال برایم امسال کمی متفاوت شده
از سرعت دویدنم کمی کم شده و بیشتر راه می روم.
چندان عجله ای هم ندارم برای رسیدن چون حس کسی را دارم که قطارش به مقصد نزدیک شده و کم کم باید ساک و وسایلش را جمع و جور کند.
فکر میکنم نشانه خوبی باشد. احساس می کنم کارهایی را که به خودم قول انجامشان را داده بودم تا حدود زیادی انجام شده.
قول ها و اهدافی که اسفند ۹۸ نوشته بودم را مرور کردم.
راضی کننده بود .چون علی رغم بلند پروازی همیشگی ام در نوشتن اهداف و چپاندن کلی کار در برنامه ماهانه و هفتگی باز هم برایم قابل قبول بود.
این روزها در حال بررسی اهداف ۱۴۰۰ هستم.
اینکه تم سالم چه باشد؟
اولویت اولم و مهمترین هدف امسالم چه باشد؟
چطور هدف گذاری کنم که واقع بینانه باشد، هدفِ من باشد، بتوانم انجامش دهم و برایم معنادار باشد و در راستای رسالت و چشم اندازم؟
دوست دارم دراسفند۱۴۰۰ تبدیل به چه انسانی شوم؟
دلم می خواهد تا ۲۹ اسفند ۱۴۰۰ چه دستاوردهایی داشته باشم؟
و تا اسفند ۱۴۰۰ چه کارهایی انجام دهم؟
دوست دارم تا یک سال آینده چه ارزش هایی را زندگی کنم و
پاسخ به این سوال ها روزهای پایانی اسفند را برایم متفاوت کرده.
به قول آبه پییر:
ما انسان ها به همان اندازه که به حداقل های زندگی نیاز داریم ، به دلایلی هم برای زندگی کردن نیازمندیم.
در کنار همه تلاش ها و چالش هایی که داشتم، آنچه این مسیر را برایم لذت بخش می کند و شوق رفتن را همواره افزون تر،رنگ و بوی متفاوت زندگی با این اهداف است.
اینکه دغدغه ای، معنایی، بهانه ای ، شوقی و انگیزه ای برای هر روز تلاشیدن داری.
برای هر روز مطالعه و نوشتن
هر روز پژوهیدن
هر روز تفکر و ارزیابی
و هر سال نو شدن، تغییر کردن، بهتر شدن، رو به بالا شدن و امید و امید و امید.
و من امروز می خواهم کمی بیشتر و ژرف تر به چشم اندازم در ۱۴۰۰ فکر کنم.
.