خوش بینی آموخته شده
خوش بینی آموخته شده عنوان کتا ب پروفسورمارتین سلیگمن روانشناس و محقق برجسته آمریکایی ست که همانند چندین کتاب ارزشمند دیگرش در این کتاب هم به تحلیل زیبایی از خوش بینی در روانشناسی مثبت گرا پرداخته است.
چرابرخی افراد موفق و برخی ناموفق هستند؟
چرا بعضی ها هرگز ناامید نمی شوند؟
چه تفاوتی میان نگرش انسان های موفق و ناموفق،خوش بین و بدبین وجوددارد؟
وچه چیزی این افراد را ازهم متمایز می کند؟
شاید برای شما هم این افراد آشنا باشند.افراد خوش بین و مثبت نگری که همیشه به قول معروف شانس با آن ها یار است و افراد بدبینی که همیشه بد می آورند.
تابه حال ز خودتان پرسیدید که آیا واقعا پای شانس در میان است؟
آیا واقعا عده ای خوش شانس و عده ای بدشانس هستند؟
سلیگمن در این کتاب با دلایل علمی و تحقیقات بسیاری ثابت می کند که
خوش بینی آموختنی ست و افراد می توانند انتخاب کنند و تمرین کنند که خوش بین باشند
البته با آگاهی از روش ها و راههای آن.
افراد بدبین چه فکر می کنند؟
اتفاقات خوب را شانسی و اتفاقات بد را همیشگی می دانند
در مدرسه عملکرد بهتری ندارند
وبیشتر از دیگران بیمار می شوند
افراد خوش بین چگونه اند؟
افراد خوش بین در مقایسه با افراد بد بین در مدرسه عملکرد بهتری دارند.
در بیشتر انتخابات رای می آورندو در کسب و کارشان نیز موفق ترند و زندگی سالم و طولانی تری هم دارند.
خوش بینی آموخته شده به چه معناست؟
خوش بینی آموخته شده به معنای این است که خوش بینی از نحوه بیان و گفتار والدین مخصوصا مادر خانواده آموخته می شود.
اینکه در خانواده ای مادر تا چه حد امیدوار و خوش بین و مثبت نگر است و تا چه اندازه شاد است و این شادی را به اعضای خانواده سرایت میدهد بچه ها خوش بین تر خواهند بود.
برای من خیلی جالب بود
با خواندن این تحقیق به اطرافیانم و میزان خوش بینی و بدبینی شان و سبک تببین مادرانشان توجه کردم و
دریافتم که این تحقیق تا حد بسیار زیادی برای آن ها صادق است
مادران بدبین،ناراضی و همیشه شاکی فرزندان بدبین تری نسبت به مادران خوش بین منعطف و شگر گزار تربیت می کنند.
شما هم می توانید این جستجو را در اطرافیان و دوستانتان البته در ذهنتان ونه علنی که موجب دلخوری و دعوا شود،انجام دهید
ومی توانید این مقایسه را داشته باشید بین خوش بینی فرزندان و مادرانشان
و به معجزه خوش بینی آموخته شده پی ببرید.
اینکه سبک تبیین مادر از وقایع روزانه در زندگی تا چه حد تاثیرگذار است و سبک تبیین ارثی نیست.
باورهای ما یعنی همه چیز
تغییر باورهای ما موجب تغییر واکنش ما به اتفاق های پیرامون مان خواهد شد.
اینکه از لجبازی فرزندم عصبانی شوم و آن را نشانه بدشانسی و بدرفتاری همیشگی فرزندم بدانم
به جای اینکه به خودم بگویم احتمالا خسته است و موقع خوابش رسیده و یا گرسنه است و همین دلیل لجبازی می کند،
باور غلطی ست که نسبت به گریه فرزندم دارم.می توانم با تغییر باور و نگرشم نسبت به گریه و لجبازی فرزندم خیلی راحت تر نسبت به این موضوع عکس العمل نشان دهم
و اصلا خیلی راحت تر آن را حل کنم
سلیگمن در این کتاب به زیبایی پیشنهاد می کند در این موارد مجادله کنید
یعنی با خودتان بحث کنید که دلیل این اتفاق چه بوده
افراد خوش بین مجادله خوش بینانه ای دارند
و افراد بدبین مجادله ای بدبینانه
و این تا حد خیلی زیادی به باورهای ما هم وابسته است
اینکه در مورد یک موضوع چگونه فکر می کنم و تابه حال چگونه فکرمی کردم
چگونه آن را با خودم تکرار می کنم و چگونه رفتار می کنم
و چطور در مجادله با خود به تحلیل آن می پردازم
یک مثال ملموس
اکثر زوجین از اینکه رفتار یکی از طرفین گاهی کمی تغییر می کند و بطور مثال زمانی حال و حوصله ندارد شکایت دارند.
یکی از مهم ترین دلایل این شکایت این است که گفتگوهای ذهنی و مجادله شخص شاکی در این خصوص کاملا منفی است.
و ناراحتی شخص مقابل را در ذهن خود تصور کرده و به خود نسبت می دهند
و همین موضوع باعث می شود به جای دادن اجازه برای داشتن فضای خصوصی به شخص ،
مدام اورا مورد پرسش قرار می دهند
که چی شد؟
چرا ناراحتی؟
چرا حرف نمی زنی؟
تو که سر حال بودی!!!!
و…..
و این خود منشا خیلی از نارضایتی ها در زندگی مشترک خواهد بود.
امیدوارم با تسلط و آگاهی از گفتگو های ذهنی مان و اینکه تا چه حد بتوانیم این تغییر را در باورها و سبک تبیین مان از وقایع ایجاد کنیم،
خوش بین تر و امیدوارتر زندگی کنیم
یک پاسخ
سایتتون مطالب فوق العاده ای داره ممنونم