نقش بهبود فردی
داستان من به ۱۰ سال پیش برمی گردد.
وقتی به عکس هایم در آن سال ها نگاه می کنم یک چهره ناامید می بینم که از زندگی خسته شده بود
و واقعا تعجب می کنم از اینکه واقعا چقدر من در این سال ها رشد کردم و بزرگ شدم(البته بزرگ شدن به معنی رشد کردن)
در روابطم دچار مشکل بودم نسبت به اکثر آدم های اطرافم بدبین و بی اعتماد و مدام در حال شکایت و غرزدن از شرایط موجود.
تا اینکه بعد از سال ها انتظار بعنوان مدیر اجرایی یک موسسه خصوصی استخدام شدم.
از خوشحالی در پوست خودم نمی گنجیدم
خوشحال و سرخوش از اینکه به آرزوی خودم رسیدم و بعد از این همه تلاش و تحصیل بالا خره می تواننم در یک شغلی مفید و موثر باشم
اما این خوشحالی هم چندی نپایید و من دوباره ناراضی و شاکی از شرایط موجود.
شرایط کاری برای من با دو فرزند بسیار سخت شده بود
ساعت کار موسسه هم صبح و هم عصر بود و من چاره ای جز پذیرش آن نداشتم
اما سال ۹۴ بود که تصمیم گرفتم تغییری در زندگی ام ایجاد کنم ئست به اقدامی بزنم
شروع به جستجو و مطالعه کردم تا بالاخره تصمیم گرفتم آموزش هایی در زمینه تدریس و مهارت های مورد علاقه ام ببینم
از همان سال آموزش را آغاز کردم و تا به امروز حتی یک روز دست از تلاش و آموختن برنداشتم
یک سال بعد از آن تصمیم مهم از کارم استعفا دادم و با تمام تمرکز و علاقه به مطالعه و تحقیق در زمینه مهارت های رشد و توسعه فردی پرداختم.
سبک زندگی ام تغییر کرد
من بدون اسنثناء هرروز کتاب می خواندم
هرروز می نوشتم تدریس می کردم و بیشتر و بیشتر یاد می گرفتم.
تا به امروز که در حال نوشتن این مقاله هستم ۱۰ سال از آن روزها می گذرد و من خیلی تغییر کردم ، رشد کردم ، بزرگ شدم و از زندگی لذت بیشتری می برم
روابطم با عزیزانم روز به روز در حال بهتر شدن و کیفیت زندگی ام هم همینطور
من همه این تغییرات در خودم ، سبک زندگی ام و روابطم را مدیون انتخاب یک چالش پردردسر اما زیبا هستم.
مسیری که طی این سال ها طی کردم بسیار سخت و همچنین دلپذیر بود
آیا شما حاضرید این سختی و دلپذیری را در کنار هم داشته باشید؟
بهبود فردی شمارا به یاد چه کلمه دیگری می اندازد؟
بهترشدن
رشد کردن
پیشرفت
تغییر و ….
همه این کلمات می توانند درست باشند اما آنچه از همه آن ها مهم تر است رشدو تغییر است تغییر بهترین کلمه ای است که برای بهبود به آن نیازداریم
البته در ویکی پدیا بهبود به معنای:
نیکو شدن و خوب شدن است
و چه معنای زیبایی برای رشد شخصیت انسان
نیکوشدن آن
و خوب شدن
بله ما برای بهبود خودمان و بهتر شدنمان به تغییر نیاز داریم
آیا احساس می کنیم که درجاهایی از زندگی، به تغییر نیاز داریم؟؟
یااینکه یک جاهایی اززندگی مان درست نیست و باید عوض شود؟!
فکر می کنید چه چیزی موجب این تغییر می شود؟
پدر و مادر؟
سرمایه و پشتوانه مالی؟
همسر؟
شانس و اقبال؟
پژوهش ها نشان می دهد که عوامل محیطی مانند خانواده، کشور،ثروت و امکانات، در رش و تغییر زندگی انسان ها تاثیر گذار است اما تعیین کننده نیست.
مسلما کسی که در یک کشور پیشرفته به دنیا آمده باشد و یا در خانواده ای تحصیلکرده نمی تواند به اندازه کسی که در یکی از روستاها ی دور افتاده یک کشور نه چندان پیشرفته زندگی می کند شانس برابری برای پیشرفت داشته باشد .
مسلما اثرگذار است، اما تعیین کننده نیست.
چرا بهبود فردی و تغییر؟؟
در اطرافم افراد زیادی را می شناسم که همیشه از وضعیت اقتصادی شاکی هستند
البته کاملا حق دارند اما این نالیدن دردی از وضعیت اقتصادی آن ها کم نمی کند
چون هیچ قدمی در راستای بهتر شدن وضعیت زندگی شان برنداشتند
نسبت به سال های گذشته هیچ تغییری در سبک کار و زندگی و وضعیت مالی خانواده ایجاد نشد
هیچ رشدی نداشتند و همچنین هیچ بهبودی هم در وضعیت زندگی شان حاصل نشد
چطور می توان بدون هیچ رشد و بهبودی انتظار تغییر داشته باشند
تغییر زمانی بوجود می آید که از نظر ذهنی و فکری به رشد قابل قبولی برسیم
زمانی می توان در اوضاع اقتصادی ، وضعیت جسمی و روحی، روابط بین فردی و ..بسیاری از موارد دیگر تغییر ایجاد کرد که به تکامل لازم از لحاظ ذهنی رسیده باشیم.
تغییر چه زمانی اتفاق می افتد؟
تغییر ، برآیند و محصول حرکت است.
تغییر زمانی اتفاق می افتد که:
بیاموزیم و آموخته هایمان را به عمل تبدیل کنیم
بهتر درک کنیم و بیشتر فکر کنیم
باورهایمان را به چالش بکشیم
مهارت های زندگی رابیاموزیم
با دیگران ارتباط موثر برقرار کنیم
و خودمان تصمیم به این تغییر بگیریم و تصمیم بگیریم که به رشد و بهبود خودمان کمک کنیم.
بنجامین هاردی در کتاب خواستن توانستن نیست می گوید:
عامل مهم و اثرگذار در ایجاد تغییر این است که محیطتان را تغییر دهید
از دیدگاه هاردی محیط نقش اساسی و تعیین کننده ای در رشد و تغییر انسان دارد
شاید این سوال را از خودتان بپرسید که:
پس من که در ایران به دنیا آمدم پس هیچ ایدی به تغییر نداشته باشم؟
مسلما پاسخ خیر است
انسانهای زیادی از دل فقر و گرسنگی، شرایط بد اقتصادی و جوامعی نه چندان مدرن رشد کردند و توانستند رویاهایشان را محقق کنند.
تعریف دیگری از بهبودفردی:
بهبود فردی و رشد شخصی به معنی رشد و بهبود خودمان در راستای ساختن یک زندگی متعادل و داشتن رضایت و خشنودی اززندگی
و رشد و تعالی درراستای ارزش ها و اهداف است.
واینکه انسان در جهت رشد و بهبود شخصیت خود قدم های موثری بردارد
حتما همه شما انسان های فعال و باانگیزه و هدفمندی در اطراف خود دیده اید که :
به آموزش علاقمندند
کتاب می خوانند
در کلاس ها و سمینارهای آموزشی شرکت می کنند
کمتردرگیرروزمرگی های زندگی می شوند
و به رشد خود اهمیت می دهند.
از نظر خیلی از مردم ، رشد و تغییر ضرورت ندارد و در اولویت زندگی قرار ندارد
شاید تنها زمانی به فکر تغییر بیفتیم که در بخشی از زندگی شخصی یا شغلی و حرفه ای خود دچار چالشی عمیق شویم
در روابط زناشویی خود دچار مشکل شویم
بعنوان یک رئیس با کارمندان خود ارتباط خوبی نداشته باشیم
بعننوان یک معلم با دانش آموزان خود
و بعموان یک والد با فرزند خود دچار چالش های جدی شویم
آنچه در این شرایط می تواند به ما کمک کند تا در حل این مسائل دست به انتخاب های بهتری بزنیم ایجاد تغییر در طرز فکر، باورها و رفتار است.
بعنوات یک کوچ در جلسات کوچینگ با مراجعینم بارها و بارها شاهد این داستان بودم
گه افراد مشکلاتشان را ناشی از کم کاری، بی توجهی، نادانی و بی مسئولیتی دیگران می دانند و به نقش خود در این مشکل چندان آگاه نیستند.

بهبودفردی و اصول اساسی آن
نکته مهمی که این انسان های موفق را متفاوت ساخت این بود که آن ها به رشد و بهبودشان توجه نمودند
آن ها هدفمند بودند و برای رسیدن به اهدافشان برنامه ریزی و سپس اقدام می کردند.
افرادی که به بهبود فردی و رشد شخصی اهمیت می دهند
در مسیر موفقیت همواره دست از تلاش برنمی دارند
و با شکست های متوالی ناامید نمی شوند
دنیا برایشان با شکست خوردن به پایان نمی رسد
و از نگاه دیگری به زندگی و شکست ها و پیروزی هایش نگاه می کنند.
به قول پروفسور کارول دوئک:
این افراد دارای ذهنیت پویا و یا رشد یافته اند
در مقابل افرادی که دارای ذهنیت ایستا و ثابت هستند
افراد با هویت و طرزفکر رشد هرگز ناامید نمی شوند و همچنان به هدف خود متعهد هستند
اما افراد با هویت ایستا با کوچکترین مشکلی از پا در می آیند و دست از تلاش می کشند
این افراد معمولا ادامه نمی دهند و می گویند<< هرچه تلاش می کنم فایده ای ندارد>>
و همچنین ارتباط موثربا خود برقرار می کنند
این حرف ها،انگیزشی و جوگیرانه نیست
قصدمن در این مقاله ارائه حرف های زیبای انگیزشی که حال همه را موقتاخوب می کند نیست.
دوست دارم واقع بینانه به موضوع نگاه کنم
دوست دارم واقع بینانه به موضوع نگاه کنید
داشتن انگیزه خوب است
اما نمی خواهم با این حرف ها موقتا انرژی بگیرید و خیلی زود از یادتان برود
می خواهم به این موضوع عمیق نگاه کنید
موضوع ساده است اما هرکار ساده ای آسان نیست
کتاب های انگیزشی زیادی در بازار هستند که با خواندنشان حالمان خوب می شود
انگیزه می گیریم
می نشینیم و شروع به نوشتن برنامه می کنیم
چند کتاب را ردیف می کنیم که بخوانیم
و یا اینکه به خودمان قول می دهیم
از فردا صبح زودتر از خواب بیدارشویم
اما چندین ماه می گذرد و ما هنوز تغییری ایجاد نکرده ایم
اینگونه افراد اغلب چنین می گویند
نمی دونم چرا اینقد خسته و بی حالم؟؟
اصلا رمق ندارم
صبح بیدار شدن خیلی سخته
اصلا تمرکز ندارم که کتاب بخونم
تا کتاب و باز می کنم فکم هزار جا میره
مگه چند سال می خوایم زندگی کنیم که اینقدر به خودمون سخت بگیریم
همه اونایی که به خودشون خیلی سخت گرفتن آخرش چندان نتیجه خاصی نگرفتند و…
نیچه می گوید:
“””هرکه چرایی برای زندگی داشته باشد با هر چگونگی خواهد ساخت””
کسانی که دلیل مشخص و قدرتمندی برای انجام کارها و تعیین اهدافشان دارند
براحتی بی انگیزه نمی شوند و با مواجهه با مشکلات ناامید نمی شوند.
داشتن چرایی و دلیل زندگی و معنا و هدف به ما کمک می کند که با انگیزه و قدرتمند پیش برویم
ناامید نشویم
از شکست نترسیم
و همواره در راه رسیدن به اهدافمان تلاش کنیم.
چرایی زندگی تان راپیدا کنید
چطور می توانیم دلیل و چرایی زندگی مان را بیابیم؟
اندرو متیوس می گوید
ماموریت شمادرزندگی “بی مشکل زیستن “نیست
باانگیزه زیستن است”
۱-کار موردعلاقه تان راانجام دهید و از کارکردن لذت ببرید
اگرهم در حال حاضر از کارخود لذت نمی برید و به حقوق و درآمد این کار نیاز دارید برای آینده برنامه ریزی کنید و مهارت هایتان را در جهت تغییر شرایط کاری افزایش دهید.
“”همیشه بیشترازحقوقتان کارکنید روزی خواهدرسید که بیشتر از کارتان حقوق بگیرید
اگر کارتان را دوست داشته باشید این نشانه ها در شماوجوددارد.
صبح ها به راحتی از خواب بیدار می شوید و نمی خواهید بیشتر استراحت کنید-
در هنگام کار نمی دانید زمان چگونه می گذرد-
-نتیجه تلاش اهمیت کمتری خواهدداشت
۲-به دنبال علایق و خواسته های قلبتان باشید نه علایق و خواسته های دیگران
اغلب انسان ها مهندس می شوند چون پدر آرزوی مهندس شدن پسرش راداشت
پزشک می شوند چون مادر دلش می خواست فرزندش پزشک شود
نوازنده می شوند چون پدر و مادر نوازنده بودند و فرزندشان را تشویق به این کار نمودند
امامشکل اینجاست اگر بجای اینکه با قلب خود تصمیم بگیریم با علایق و آرزوهای پدرو مادر و … تصمیم بگیریم
در مرحله ای اززندگی که خیلی هم دور نیست
به این نتیجه می رسیم که برای این کار ساخته نشدیم
و نه بهبودفردی در کارخواهدبود و نه رشد شخصی
زمانی می توانیم به رشد و بهبود فردی خود کمک کنیم که درراستای علایق،
اشتیاق و خواسته های قلبی مان زندگی خواهیم کرد
واین زندگی زمینه خوبی را برای رشد و بهبودفردی فراهم می کند.
مشتاق و موفق باشید
.