ارتباط موثر،راهی بسوی خشنودی از زندگی
مهر 16, 1396

ارتباط موثر

ارتباط موثرواژه ای که هرگاه سخن از آن به میان می آید به یاد راهکارهایی برای خوشحال کردن دیگران

مانند لبخند زدن، زبان بدن مناسب و برقراری رابطه ای موثر با همکار، اعضای خانواده و افرادجامعه و .. می افتیم.

اما تعریف دقیق ارتباط موثر همانطور که از نامش پیداست

“”حداکثر تاثیرگذاری بر روی مخاطب است “”

یعنی اینکه فرستنده پیام وظیفه داد از تمام توان خود برای اثربخشی پیام استفاده کند.

 چطور می شود این اثربخشی را ایجادکرد؟؟

چطور می توان یک ارتباط را موثرنمود؟

لیل لوندز در کتاب “چطور با هرجورآدمی ارتباط برقرار کنیم به انواع تکنیک های لازم جهت برقراری ارتباط موثر پرداخته است.

ارتباط موثر

تکنیک های بسیار جالبی جهت جلب توجه افراد، نشان دادن خود،موفقیت در مذاکره ومصاحبه 

در اینجا به یکی از این تکنیک ها اشاره می کنیم:

تکنیک 47:

ازجمله های تایید کننده استفاده کن

در جواب حرفهای طرف مقابلت فقط نگو”آهان”بلکه جمله های کاملی به زبان بیاورتابه طرف مقابلت نشان دهی حرفهایش را می فهمی.گفتگویت را با جمله هایی مثل اینها رنگ و لعاب بده:

“می فهمم چی می گی.”

با تلالوهای احساسی صحبت هایت را نورانی کن:”گل گفتی.”

همدردی و تایید تو شنونده ات را تحت تاثیر قرار می دهدو اورا تشویق به ادامه صحبت هایش می کند.

ارتباط موثر

درست است این تکنیک ها جهت بهتر شدن روابط و بدست آوردن موفقیت های شغلی و اجتماعی بسیار سودمند است

اما آیا براستی تغییر رفتارهای بیرونی و یادگیری تعدادی تکنیک و تمرین کردن آن ها برای داشتن ارتباطی موثر کافی ست؟

ویا اینکه ما باید به دنبال روش های عمیق تر و ماندگار تر جهت بدست اوردن موفقیت و برقراری روابط موثروسالم باشیم؟!!

 

تکنیک یا واقعیت خودمان؟؟؟

مطمئنا زمانی که فقط از تکنیک استفاده کنیم ،لبخند می زنیم، صورتمان را نمی خارانیم(تا صادق به نظر برسیم) سرمان به بالا باشد(تا باوقار به نظر برسیم)ویا بایک تعریف کشنده تا آخرعمر درذهن شخص ماندگار شویم و ….

نمی توانیم در نظر دیگران چندان قابل اعتماد باشیم!!!!

مردم با کسانی راحت تر ارتباط برقرار می کنند که بتوانند عملکرد مثبت و صداقت و منش و اخلاق مطلوب را هم از مخاطبشان ببینند.

اگرچه تکنیک های فوق در جذب اولیه مخاطب موثر است

و همچنین در برخورد با کسانی که غریبه به حساب می آیند و اولین بار است که آن ها را می بینیم،

امااین ویژگی ها فرعی اند و ماندگار و با دوام نیستند.

آنچه در برقراری ارتباط موثر با افرادماندگار و باارزش است 

این است که بدون ریا کاری و از صمیم قلب و به دور از دورویی بتوانیم بر افراد تاثیر بگذاریم.

 

ارتباط موثر

 

تاثیر اخلاق و منش در روابط

از ویژگی های اصلی یک ارتباط موثر منش و اخلاق است.

استفان کاوی می گوید:

منش آدمی به گویا ترین وجه سخن می گوید.

گاهی در شرایط کار و یادر اجتماع با افرادی برخورد می کنیم

که از منش و اخلاق والایی برخوردارند و می توانیم به آن ها اعتمادکنیم

اما از مهارت های ارتباطی آگاه نیستند وشاید نتوانند هنگام صحبت کردن با شما

در چشمانتان نگاه کنند و گاهی چشمانشان را می دزدند.

آیا باید مطابق اصول تکنیک های ارتباطی اورا دروغگو بنامیم؟

شاید هنگام صحبت با شما سرجایش وول بخورد  آیا باید به حرف هایش شک کنیم؟

بنابراین به نظر می رسد اگربه کسی اعتماد داشته باشیم

چندان زبان بدنش را جدی نمی گیریم.

اما اگر به کسی اعتماد نداشته باشیم دنبال یک نشانه برای شک و تردید به او می گردیم.

و یکبار دیگر اصلی بودن منش و فرعی بودن تکنیک های ارتباطی ثابت خواهد شد.

فیلم زیر در مورد این هست که چطور به دیگران بگیم چقدر در زندگی ما تاثیر گذارن……

 

امرسون می گوید:

“”آنچه هستی چنان در گوشهایم فریاد می زند که نمی توانم آنچه را می گویی بشنوم””

قضاوت و برداشت ها

حتما تا بحال برایتان پیش آمده که خیلی زود در مورد افراد قضاوت کردید و آن ها را متهم نمودید اما بعد از مدتی مشخص شد که اشتباه کردید.

وقتی متوجه قضاوت و برداشت اشتباهتان شدید چه حسی داشتید؟؟

مطمئنا حس خوبی نداشتید و به خودتان قول می دهید دفعه بعد اینقدر زود قضاوت نکنم!!!!

انسان ها از وقایع مختلف برداشت های متفاوتی دارند.

ارتباط موثر

این برداشت های متفاوت به شیوه نگرش انسان ها  و اینکه در چه موقعیتی هستند و چه ادراکی از موضوع دارند بسیار متفاوت است.

استفان کاوی در کتاب “هفت عادت مردمان موثر” می گوید:

ما جهان را نه آنگونه که هست بلکه آنگونه که خود هستیم، یا آن گونه که شرطی شده ایم می بینیم.

برداشت های ما خواه درست و خواه نادرست،منشا گرایش ها و رفتارها ونهایتا منشا روابط ما با دیگران ست.}}

داستانی از ارتباط موثر و قضاوت های ما

داستان زیبایی را از این کتاب نقل می کنم

که توصیف کاملی از تاثیر برداشت و قضاوت خواهد بود:

تغییر نگرشی را به خاطر می آورم که یک صبح یکشنبه

در تراموای نیویورک تجربه کردم.مردم آرام نشسته بودند

بعضی مشغول خواندن روزنامه و بعضی با چشمان بسته استراحت می کردند.محیطی سرشار از آرامش بود.

ناگهان مردی با فرزندانش واردترامواشد .

بچه ها چنان پرسروصدا و افسار گسیخته بودند که فضای ارام فورا تغییر کرد.

مرد کنارم نشست و چشمانش را بست و انگار از وضعیت بی خبر بود.

بچه ها داد می زدند و چیزی پرت می کردند و روزنامه های مردم را می کشیدند وبا همه این حرکات آزار دهنده مردی که کنارم نشسته بود کاری نمی کرد.

امکان نداشت که ادم عصبی نشود. نمی توانستم

باور کنم کسی بتواند آنقدر بی توجه باشدکه نسبت به حرکات وحشیانه فرزندانش کاری نکند

وهیچ احساس مسئولیت نداشته باشد.

کاملا مشخص بود که دیگران هم عصبی شده بودند.

سرانجام که احساس کردم صبر و بردباری او غیرعادی است،

به سوی او برگشتم و گفتم:

“آقای محترم، بچه هایتان واقعا افرادزیادی را ناراحت کرده اند،آیا ممکن است کمی آن ها را آرام کنید؟”

مرد که انگار تازه متوجه موقعیت شده بود، نگاه خیره اش را بلند کردو آرام گفت:

“بله حق با شماست. به گمانم باید کاری بکنم.همین الان از بیمارستانی برمی گردیم که مادرشان یک ساعت پیش در آنجا مرد، نمی دانم به چه فکر کنم  و نمی دانم چگونه با آن کنار بیایم.”

آیا می توانید تصور کنید که در آن لحظه چه احساسی داشتم، نگرشم عوض شد.

وقتی نگرشم عوض شد

ناگهان همه چیزرا به شیوه ای متفاوت دیدم، به شیوه متفاوت احساس کردم،به شیوه ای متفاوت رفتار کردم.

عصبانیت من ناپدید شد،

دیگر لازم نبود نگران کنترل گرایش یا رفتارم باشم،

دلم از درد این مرد لبریز بود و با همدردی و شفقت گفتم:همسرتان یک ساعنت پیش درگذشت؟

واقعا متاسفم،آیا می توانید بگوییدچه پیش آمده بود؟چه کمکی از دستم ساخته است؟

همه چیز در یک لحظه عوض شد.

داستان بسیار زیبایی بود و حقیقت زندگی ماست.

در مواردی که متوجه واقعیت می شویم و برداشت ما اشتباه ازآب در می آید،

نگاهمان تغییر می کند و حس همدردی و شفقت و مهربانی بیشتری نسبت به افراد داریم

و این خود منجر به برقراری روابط موثرتری می شود.

حس معنویت، حس ارتباط موثر

یکی از مهم ترین دلایل ناخشنودی مردم و نداشتن رضایت اززندگی ست

با توجه به پیشرفت علم و تکنولوژی و برخورداری بیشتر مردم از امکانات و شرایط مناسب

و راحت زندگی، کیفیت روابط و کم شدن حس معنویت در مردم است.

معنویت به معنی داشتن حس رابطه با کل جهان است.

اینکه نه فقط با خانواده خود بلکه باهمسایه و همکار و دوست و غریبه و غیر هم وطن

و حتی گیاهان و حیوانات اطراف خود، محیط زیست و

هرموجود زنده ای که در اطرافشان هست حس رابطه دارند.

شاید برایمان جالب باشد که عده ای برای گرم شدن کره زمین تظاهراتی راه می اندازند و یا برای حمایت از یوز پلنگ ایرانی و یا حفاظت از محیط زیست و …

بنابراین انسان های معنوی نه تنها می توانند با هم نوعان خود بلکه با غیرهم نوع و هم کیش و هم وطن خود هم ارتباط موثر برقرار کنند.

 

جنگ ها و خونریزی ها

تجاوزها و کشتارهای وحشتناک زنان و کودکان

آواره شدن مردم از کشورهایشان

همه نشانه عدم وجود این حس معنویت  و عدم وجود نوع دوستی و شفقت ورزی مردم به یکدیگر است.

چگونه ارتعاش و انرژی مثبت داشته باشیم؟

آیا به انرژی مثبت اعتقاددارید؟

اگرچه وجود انرژی ها در بدن انسان ثابت شده

اما من به شدت به وجود این انرژی معتقدم.

حتما افرادی را در اطرافتان دارید که کلا منفی هستند

یعنی با وجودشان در هرجمعی حال همه بد می شود

و گاهی اینقدر این انرژی منفی تاثیرگذار است که تاثیر ان بر افراد بسیار محسوس است.

و بالعکس افرادی هستند که با حضورشان شور و حال عجیبی به جمع وارد می کنند

و همه متوجه این انرژی مثبت می شوند و حالشان تا ساعتها خوب است.

راهکارهایی که می توانیم از آن ها برای مثبت بودن و گذاشتن اثر مثبت روی دیگران استفاده کنیم:

1-نسبت به خودمان مثبت باشیم

حتما شنیده اید که گاهی افراد در مورد خودشان می گویند:

من یک زن خانه دارم و شغلی ندارم!!

من یک دانشجوی بیکارم

من یک کارمند ساده ام

من یک دفتر کوچک و محقر دارم

هیچ گاه در مورد خودتان منفی نباشید چون تفکر منفی در مورد خود براحتی به دیگران نیز تعمیم می یابد.

اگر بخواهیم حس خوشبینی نسبت به دیگران داشته باشیم باید نسبت به خودمان هم خوشبین باشیم.

من مادری هستم بادو فرزند و همسری موفق برای شوهرم هستم

من کارمندی با تجربه و کارآمدهستم.

و…

2-مشتاق و پرانرژی باشید

در ارتباطات انرژی بسیار مهم است. هیچکس دوست ندارد با یک ادم بی حال و بی رمق که حال حرف زدن ندارد ارتباط برقرار کندچه برسد به اینکه این ارتباط موثر نیز باشد.

فرقی نمی کند شما یک فروشنده باشید که می خواهید با مشتری ارتباط موثر برقرار کنید تا فروش خوبی داشته باشید.

ویا اینکه یک معلم باشید که باید به دانش آموزان یا دانشجویانتان آموزش دهید.

و یا مدیری که می خواهد با کارمندانش رابطه خوبی داشته باشد.

تردید نکنید که بدون شور و شوق هیچ کسی مخاطب شما نخواهد شد

و هیچکس از مصاحبت با شما لذت نخواهد برد

و به قول معروف انرژی منفی خواهید بود.

افرادباحال و پرانرژی و مشتاق براحتی دیگران را با خود همراه کرده و ارتباط موثری با مشتریان، دانش آموزان ،خانواده و همه مردمی که با آن ها سرو کار دارند برقرار می کنند.

حالا چطور باحال و پرانرژی باشیم؟

سعی کنیم حتی الامکان از طنز استفاده کنیم

سعی کنیم حاضر جواب باشیم و اگر جوابی داریم سریع پاسخ بدهیم

صدای واضح و رسایی داشته باشیم

سعی در بهتر شدن همه چیز داشته باشیم

ضدحال نباشیم

قدردان و قدرشناس باشیم

3-سعی کنیم کسی یا چیزی را مورد انتقاد قرار ندهیم.

انتقاد کردن یکی از مهمترین دلایل تبدیل شدن ما به یک انسان سرشار از انرژی منفی ست.

در مواردی که می دانیم این انتقاد تاثیری بر شرایط و اوضاع ندارد

واقعا لزومی ندارد انتقاد کنیم.

چون مردم از انتقاد بیزارند و حس بدی نسبت به انتقادکننده پیدا می کنند

انتقاد یا نقد سازنده هم معمولا بی معناست

چون هر کسی از دیدگاه و ادراک خودش بهترین کاررا انجام می دهد.

و کاملا با انتقاد شما مخالفت می کند.

مخصوصا اینکه اصول انتقاد صحیح را هم معمولا رعایت نمی کنیم

اصول انتقاد صحیح

قبل از هر انتقادی باید از شخص اجازه بگیریم

اگر اجازه داد یک تعریف مثبت از کارش داشته باشیم

بگوییم البته این نظر شخصی منه و ممکنه درست نباشه

و حالا انتقادمون و عنوان کنیم

ارتباط موثر

حالا شمااین دو انتقاد و باهم مقایسه کنید

1-چرا این لباسهارو اینقدر بد اتو کردی؟کاش اصلا اتو نمی کردی می بردمشون اتوشویی؟همیشه همینطوری اتو می کنی !!

2-اجازه می دی یه نکته ای رو بگم؟

ازت ممنونم که همیشه زحمت اتو کردن لباسها با شماست و می دونم چه کار سختیه

 اما به نظرمن

یه قسمتایی از لباس هنوز چروک مونده میشه یک بار دیگه اتو کنی اون قسمتهارو؟؟

اگر شما بجای شخص اتو کننده باشید کدام جمله را می پسندید؟

مسلما جمله دوم را می پسندید

چون هم از شما قدردانی شد و هم با احترام با شما رفتار شد.

بنابراین از اصول مهم ارتباط موثر و داشتن انرژی مثبت این است که:

برای هرچیزی زبان به گلایه و انتقاد نگشایید تا مردم را بیشتر از قبل با خود همراه کنید.

4-تاثیر مثبت روی دیگران با خوشرویی و لبخند

لبخند داشتن و خوشرویی شمارا به فردی دوست داشتنی تبدیل می کند

فردی که از بودن با شما لذت می برندو کارتان را زودتر از بقیه راه می اندازند.

بگذارید داستانی برایتان تعریف کنم

ترم اول دانشگاه در مقطع ارشد بودم که بچه ها از مسئول آموزش بسیار بد می گفتند و از بداخلاقی و معطل کردن دانشجو و لجبازی و …

من هم در اولین برخوردم با مسئول آموزش تمام حرف های بچه ها را به یاد داشتم

و تصمیم گرفتم تمام سعیم را بکنم تا بتوانم ارتباط خوبی بااو برقرار کنم.

همیشه با احوالپرسی گرم و صمیمی و قدردانی از زحماتی که می کشند صحبتم را شروع می کردم.

و اگر در ساعت استراحت به اتاقشان مراجعه می کردم

و یادآوری می کرد که در حال استراحت یاصرف نهار هستند

عذرخواهی می کردم و منتظر می شدم تا ساعت استراحتشان تمام شود.

جالب بود که طی این دو سال حتی یک بار نه تنها با این فرد به مشکل نخوردم

بلکه بسیار با احترام بامن برخورد کرد وهمیشه هم پاسخگو و کارراه انداز بود.

مشابه این اتفاق در جاهای دیگردر ادارات و بانک ها وبامدیران و روسا و کارمندان بسیاری برخورد کردم

و علی رغم بدگویی همه در مورد بدقلق بودن شان من از آنها کج خلقی ندیدم و به این نتیجه رسیدم که :

با خوشرویی و رعایت اصول مناسب رفتارو اصول اساسی ارتباط براحتی می توان با افرادبدقلقی که مشکل می توانند مهربان و خوشرو باشند هم ارتباط موثربرقرار کرد.

 ارتباط خوب با چاپلوسی کاملا متفاوت است.

اشتباه برداشت نکنید ارتباط موثروخوب با مردم به معنی چاپلوسی و تملق نیست. اتفاقا اگر رعایت تکنیک های برقراری ارتباط اگرهمراه با صداقت نباشد هیچ اثری ندارد .

چون معمولا این تظاهر بالا خره خود را نشان می دهد.و اثری در همراهی دیگران با ما نخواهد داشت.

ارتباط موثر

گوش دادن فعال

گوش کرن فعال به معنای نشان دادن درکی کامل از پیام فرد سخنگوست.نه موافقت باآن و یا اظهارعقیده درموردآن

بسیاری از افراد وقتی به پزشک مراجعه می کنند قبل از استفاده از دارو حس می کنند حالشان بهترشده چون با پزشک در مورد بیماری شان صحبت کردند و یک نفر به حرف هایشان با دقت گوش داده.

در اکثر مواقع دلیل ناراحتی و عصبانیت بسیاری از افراد این است که گوش شنوایی جهت در میان گذاشتن مشکلاتشان نیافتند.

و به محض یافتن این گوش شنوا حالشان بهتر می شود.

برایم بارها پیش آمده سالهای گذشته که در سمت مدیراجرایی موسسه ای مشغول به کار بودم باافراد عصبانی وشاکی مواجه می شدم

که اعضای هیات مدیره را متهم به کم کاری و عدم داشتن صلاحیت لازم جهت اداره موسسه می دانستند.

من در ان شرایط آن ها رابه نشستن دعوت می کردم

و از کارپرداز می خواستم نوشیدنی برایشان بیاورد

و آن ها شروع به صحبت می کردند و من با دقت به حرف هایشان گوش می کردم.

ابتدا صدایشان بلند بود و عصبانی بودند.

هرچه از صحبتشان می گذشت از عصبانیتشان کمتر می شد

وهنگام رفتن و خداحافظی با خنده و رویی خوش ازعصبانیت و رفتارتندشان عذر خواهی هم می کردند.

چطور افراد در این شرایط تا این حد خشمشان فرو کش می کند

و حتی ازرفتار خود پشیمان هم می شوند؟!!

دلیلش این است که یک نفر به آن ها توجه کرده

و به حرفهایشان گوش کرده و اصول گوش دادن فعال

مانند تکان دادن سر  کلمات تایید آمیز تماس چشمی مستقیم و حق دادن به طرف مقابل در بعضی موارد رعایت شده و فرد حس کرده که واقعا شنیده شده .

 

در گفت و شنودهای ما چه اتفاقی می افتد؟

اما اتفاقی که در گفت و شنودها می افتد این است که ما مدام وسط حرف گوینده می پریم و اجازه نمی دهیم کلام گوینده به پایان برسد.

ما می خواهیم قبل از اینکه کلام گوینده به پایان برسد نظر خود را اعلام کنیم چون آن را درست تر می دانیم

البته این پریدن ها همیشه با عصبانیت و ناراحتی همراه نیست

بلکه گاهی ازروی هیجان و شادی و اینکه عجله داریم نظرمان را زودتر اعلام کنیم این اتفاق ی افتد.

و نکته دیگری که گوش دادن فعال را غیرممکن می کند

این است که ضمن پریدن و قطع کلام فرد،مخالفت خود از کلام او را بلافاصله اعلام می کنیم.

حتما تابحال برایتان پیش آمده که کلی برای همسر یا همکارتان حرف زدید

اما وقتی در مورد بخشی ازصحبتتان از او سوالی بپرسید نمی تواند جواب درستی بدهد. 

شما متوجه می شویدکه ظاهرا به شما نگاه می کند اما به صحبت های شما با دقت توجهی ندارد و اصلا گوش نداده است.

این اتفاقی ست که هرروز برای ما می افتد.

ما می شنویم اما گوش نمی دهیم.

تارهای صوتی گوش ما صداها را دریافت می کنند اما توجه لازم برای دریافت جملات را نداریم.

یکی از مهمترین موانع برقراری ارتباط موثر عدم گوش کردن فعال است.

 

درکتاب “ارتباط موثر به زبان آدمیزاد”نوشته مارتی برونستاین  به دو مهارت مهم در گوش دادن اشاره کرده است:

1-مهارت های کلامی

2-مهارت های غیرکلامی

 

مهارت های غیرکلامی

حرکت سر به بالا و پایین برای نشان دادن اینکه به پیام گوش می دهید

داشتن لبخندی صادقانه

روبه سمت فرد سخنگو داشتن

اندکی خم شدن به سمت فرد سخنگو

ارتباط چشمی مداوم

مهارت های کلامی

گفتن کلماتی جهت تایید مانند آها ،  اوهوم ،   درسته ،   می فهمم ،   واقعا؟؟   چه خوب!!  اوه  ، عااالیه و …

و تکرار کردن حرف فرد مقابل

یکی از مهمترین عوامل گوش کردن فعال این است که ماپیام را بطور کامل دریافت کنیم.

یعنی اینکه بتوانیم کلمات، لحن کلمات و زبان بدن گوینده را دریافت کنیم.

وتکنیک های فراوانی که هر کدام در گوش کردن فعال موثر است

و ما نمی خواهیم بطور کامل به آنها بپردازیم

اما در نهایت می خواهیم توجه شمارا به اهمیت گوش کردن فعال و نقش آن در برقراری ارتباط موثرجلب کنیم و این موضوع را به خاطر داشته باشیم که:

گوش کردن فعال چقدرگوینده را به ادامه صحبت مشتاق

و همچنین به برقراری یک ارتباط موثر کمک می کند 

و گوش کردن غیرفعال و ظاهری تا چه حد گوینده را نسبت به شنونده بی توجه  و ناامیدمی کند.

ارتباط موثر

چرا بجای گوش کردن جواب می دهیم؟

مشکل ما در اکثر اوقات مخصوصا در بحث هایی که با همسر،  فرزندان وعزیزانمان داریم، این است که:

هنگام گوش کردن بجای دقت و توجه به گفته هایشان در ذهنمان جواب آماده می کنیم.

و منتظریم که هرچه سریعتر جواب آماده شده را به زبان آوریم.

بسیاری از تعارض هایی که افراد با یکدیگر دارند چه در خانواده و چه در محل کار و در اجتماع ناشی از این است که ما گوش دادن فعال را نمی دانیم.

ما شنونده های خوبی نیستیم

خیلی زود قضاوت می کنیم و جواب می دهیم

قبل از اینکه صحبت مخاطب گوینده تمام شود!!!

زن در حال تعریف کردن اتفاقی ست که امروز در محل کارش افتاده

و خیلی  اورا ناراحت کرده ،

با همسرش است و مرد در حال دیدن بازی فوتبال است

و گهگاهی تایید نصفه نیمه ای می کند اما در نهایت هیچ عکس العملی که ناشی از گوش دادن فعال باشد دیده نمی شود.

و زن که نیاز به همدلی و حداقل یک توجه و گوش شنوا داشت ناامید بلند می شود و می رود.

و این خود یکی از دلایل مهم عدم صمیمیت زوجین و کم رنگ شدن روابطشان است.

 

 

 

ارتباط موثر

 

 

بنابراین:

اگر دوست داریم ارتباط موثر و بهتری برقرار کنیم باید به گوش کردنمان دقت کنیم

و سعی کنیم با رعایت نکات گوش کردن فعال و صادقانه نه فقط استفاده از یک سری تکنیک و شگرد و زبان بدن،بلکه با برقراری یک ارتباط موثر و صمیمانه بتوانیم یکی از گامهای برقراری ارتباط موثر را درست برداریم.

 

ارتباط موثر با شناخت شخصیت (شخصیت شناسی)

بارها پیش آمده که از کم حرفی و یا پرحرفی افرادشاکی شده اید .

افرادی سر صحبت را با شما باز می کنند و شروع می کنند به پرحرفی اما شما اصلا حوصله شنیدن چنین حرفهایی را ندارید.

و یا به شما پیشنهاد می شود وارد جمع ناآشنایی شوید تا با یک سری آدم غریبه اشنا شوید اما شما هیچ علاقه ای به این کار ندارید.

این خصوصیات یک انسان درون گراست.

 

شاید اصطلاحات درون گرا و برون گرا برایتان آشنا باشد.

درون گراها افرادی هستند که تمایل چندانی به حضور درجمع ندارند.

تنهایی را اغلب ترجیح می دهند کمتر صحبت می کنند و کم تر هیجان زده می شوند .

اما برون گراها افرادی اجتماعی ، خونگرم، اهل صحبت و اغلب شروع کننده صحبت و علاقمند به بودن در جمع و حضور در مکان های شلوغ  هستند

و خیلی راحت با دیگران رابطه برقرار می کنند.

 

احتمالا شما جزو برون گراهایی باشید که حتما برای شما پیش آمده که

با افراد درون گرا و کم حرف و آرامی سرو کار داشته اید که از کم حرفی شان خسته شده اید و هرچه تلاش کردید نتوانستید خیلی آنهارا به حرف زدن وادارید.

و یا خودتان فرد درون گرا و آرامی هستید و با فرد برون گرایی سرو کار داشته اید که مدام صحبت می کرد و تمرکزتان را بهم می زد و شما دوست داشتید دهانش را با پارچه ای یا چیزی ببندید تا اینقدر حرف نزند!!!

برای برون گراها انسان های درون گرا غیر طبیعی اند و برای درون گراها افراد برون گرا

هرکدام دیگری را متهم می کنند به پرحرفی یا کم حرفی به بی حالی یا سرخوشی زیاد ازحد و…

و براستی خیلی از مردم بی خبرند

از شناخت شخصیت و داستان های برون گرایی و درون گرایی و خیلی راحت ارتباطشان تخریب می شود و یا اینکه نمی توانند با یکدیگرارتباط خوبی برقرار کنند.

ارتباط موثر

داستان پدر و مادرم

پدرم درون گرا و مادرم برون گراست .

پدرم همیشه دوست دارد در خانه بماند و مادرم عاشق مسافرت و حضور در جمع های خانوادگی و اجتماع است .

سال ها مادرم از پدرم بخاطر کم حرفی و گوشه گیری اش شاکی بود و من نمی دانستم چطور قانعش کنم که این یک موضوع طبیعی ست.

تااینکه با موضوع  شخصیت شناسی آشنا شدم

و برای مادرم توضیح دادم که هدف پدر از گوشه گیری و ترجیح دادن تنهایی جدا ماندن از تونیست بلکه او یک فرد درون گراست که تنهایی را به جمع، خانه را به مهمانی و کم حرفی و سکوت را به پرحرفی ترجیح می دهد.

این جزو شخصیت اوست

واحساس کردم بعد از آن مادرم کمتر اذیت شدازرفتارهای درون گرایانه پدر

و پذیرفت که آن ها شخصیت های متفاوتی دارند و باید با این تفاوت ها کنار بیایند.

مشابه این داستان را در بسیاری از زندگی ها و رفتارها می بینم.

و با خود می گویم

اگر مردم بدانند که چگونه با این تفاوت هایشان کنار بیایند یکدیگر را متهم نمی کنند و روابط زیباتر و موثرتری با یکدیگر خواهند داشت.

  

 

ارتباط موثر

قدرشناسی و سپاسگزاری

یکی از رموز مهم برقراری ارتباط موثر قدرشناسی و تشکر از دیگران است.

معمولا لطف و محبت عزیزانمان برایمان عادی شده وتنها زمانی به ارزش این الطاف پی می بریم که از آن هابه هردلیلی برخوردار نشویم.

اگرهم دیگران کاری انجام دهند، کارمند بانک، راننده تاکسی، همکار، مغازه دار ویاحتی گارسون یک رستوران

معمولا بعنوان وظیفه تلقی می کنیم و یک تشکر نصفه و نیمه هم گاهی خواهیم کرد.

کارمند بانک که حقوقش را می گیرد، راننده کرایه اش را، ومغازه دار هم پول جنسش را پس چه لزومی دارد که تشکر کنیم؟

اگر این نگرش ما باشد!!!

در مراودات مان با مردم مطمئنا نمی توانیم رابطه اثرگذاری با آن ها داشته باشیم.

مخصوصا افرادی که در  مشاغلی هستند که دیده نمی شوند

و کسی هم از آن ها تشکر نمی کند.

مثل کارگران زحمتکش شهرداری که وظیفه تمیزکردن خیابان های شهر را برعهده دارند

و یا خدمتکار یا گارسون رستورانی که تمام تلاش خودرا برای راضی نگه داشتن مشتریانش می کند.

با قدردانی اززحمتشان حالشان را کمی بهتر کرده و حس خوبی به آن ها می دهیم.

اگرچه شاید بعضی از این افراد را دیگرهرگز نبینیم

اما اثر این حس خوب  و این ارتباط موثر برای همیشه در ذهن افراد خواهند ماند.

چندی پیش جهت دریافت مدرکم از دانشگاه به مسئول آموزش مراجعه کردم

اما به دلیل ثبت نام ورودی های جدید  او در اتاقش نبود و مسئول دفترشان به کارهای مراجعین رسیدگی می کردند.

باتوجه به اینکه بسیار مشغله داشتند به کار من رسیدگی کردند

اگرچه  نیم تا چهل و پنج دقیقه ای منتظر ماندم اما ارزشش را داشت و درحین انجام کارم به ایشان گفتم :

“”واقعا از شما ممنونم بااینکه سرتون اینقدر شلوغه اما کار من و راه انداختین واقعا محبت کردین….ممنونم””

هم خودم حس خوبی گرفتم و هم اینکه به کارمندی که در آن شلوغی کسی ازاو تشکر نمی کرد حس خوبی دادم..

 

ارتباط باخود

وقتی از مهارت های ارتباطی و ارتباط موثر صحبت می کنیم فورا رابطه با دیگران به خاطرمان می آید .

شاید کمتر پیش بیاید که به را بطه باخودمان فکر کنیم

و این در حالی ست که خیلی از انگیزه های درونی ماریشه در ارتباطمان با خودمان دارد.

چه رابطه ای با خودمان داریم؟

آیا به این موضوع فکر کردیم که لزوم برقراری روابط موثر با دیگران داشتن رابطه خوب و موثر با خود است؟؟؟

اگر می خواهم انسان مسئولی باشم ابتدا باید نسبت به اعمال خودم هم احساس مسئولیت داشته باشم.

آیا به عهدی که با خودم بستم عمل کردم؟؟

آیا نسبت به خودم مهربان هستم ؟؟

حقیقت این است که تا نسبت به شخص خودمان مسئول،خوش قول و مهربان نباشیم نمی توانیم نسبت به خانواده ،عزیزان و دوستانمان مهر و عشق و رابطه موثر داشته باشیم.

افرادی که مدام با خودشان در حال جنگ و درگیری اند

وبا صلح با خود بیگانه اند، نمی توانند روابط بدون درگیری  و همراه با صلح و آرامش با خودشان داشته باشند.

یکی از مهم ترین بخش های ارتباط با خود این است که خودرا بشناسیم.

ارزش های شخصی مان که حاضریم برایشان ایستادگی کنیم کدامند؟

توانمندی های منحصربه فردمان که مختص خودمان است و موجب رشد و پیشرفتمان خواهد شدچه هستند؟

من چه کسی هستم؟

میخواهم چگونه انسانی بشوم؟؟

چگونه می توانم با دیگران ارتباط برقرار کنم؟

می خواهم زندگیم چه کیفیتی داشته باشد؟

اگر بخواهیم خیلی ساده و کوتاه ارتباط  با خود را تعریف کنیم باید بگوییم:

“”شناختی که از خودم ،امیال قلبی ام ،نیازها و خواسته هایم و توانمندی ها و ارزش هایم دارم””

داستان جلسه اولیاء و مربیان

امروزبه مدرسه پسرم  جهت حضور در جلسه اولیاء و مربیان رفتم 

جلسه بسیار خوبی بود

و از آنجاییکه مدیریت و کادر مدرسه بسیار قوی وآگاه و با تجربه هستند

از برنامه ها و عملکردشان خیلی راضی هستم و یادآوری این برنامه ها و اهداف حس خوبی به من می دهد.

در پایان جلسه به مدیر پیشنهاد همکاری جهت آموزش و علاقمند نمودن بچه ها به کتابخوانی و شناخت توانمندی های آنها دادم که مورد استقبال ایشان هم قرار گرفت.

وقتی از مدرسه بیرون آمدم و راهی خانه شدم حس خیلی خوبی داشتم از خودم پرسیدم دلیل این حس خوب چه چیزی می تواند باشد؟

چرا گاهی اینقدر سرحال و مشتاقیم؟

و فورا پاسخ خودم را دادم من دلیل این اشتیاق را می دانستم

دلیل این حس خوب این بود که ارتباط با مردم و مخصوصا با انسان های فرهیخته از ارزش های من است.

آموزش دادن از ارزش های من است.

و هردو امر میسر شده بود

هم در جمع فرهیخته ای بودم و هم امکان آموزش به هم سن و سال های فرزندم را داشتم.

به نظر شما را بطه خوب باخود غیر از این است؟

 

اینکه خودرابشناسیم و بدانیم چه چیزهایی حالمان را خوب و چیزهایی حالمان را بد میکند.

 

 

اینکه در راستای ارزش هایمان فعالیت کنیم زندگی کنیم و رفتار کنیم

و اینکه چه کارهایی را در امورروزانه و هفتگی و ماهانه مان بگنجانیم

تا با داشتن حس و حال خوب رضایت بیشتری را در زندگی تجربه کنیم.

به ما کمک می کند تا ارتباط موثری باخود داشته باشیم.

به این فیلم زیبا که درمورد مهربانی و سخاوت هست نگاه کنید:

این جهان کوه است و فعل ماندا

ارتباط همچون آئینه ای است که تصویر آنچه شما رفتار می کنید در آن پیداست.

اگر طلبکارو حق به جانب رفتارکنیم مطمئنا با مقاومت مخاطب روبرو می شویم.

حس احترام و قدردانی نسبت به مردم آن هارا نسبت به ما قدردان و با محبت خواهد نمود

هررفتاری پیشه کنیم بسته به نوع ارتباطی که انتخاب می کنیم و جهت اثربخشی بیشتر ارتباط ، در مخاطبین ما تاثیر گذاشته و موجب بروز رفتارمتقابل مطابق با رفتارخود ما خواهدشد.

این جهان کوه است و فعل ماندا

وزندا آید به سوی ماصدا

 

مسافرخانه

داستان خانه ای در میانه راه

از کتاب لطفا متفاوت باشید از آلن وبارباراپیز

در یک شب سرد زمستانی مسافری خسته از سفری طولانی وارد مسافرخانه ای کوچک واقع در بین شهرهای ونیز و ورونا شد.

مسئول مسافرخانه گفت:”سلام شب بخیر،خیلی خوش آمدیدقربان امیدوارم که سفرخوبی داشتید.”

مسافر با صدایی خسته و آرام سلام کرد و گفت “من از ونیز می آیم و فردا عازم ورونا هستم. به همین دلیل نهایتا امشب را اینجا اقامت خواهم داشت.”

مسئول مسافرخانه گفت:” یک اتاق خواب خوب و راحت برایتان دارم و امیدوارم که از اقامت خود در اینجا راضی باشید.

راستی خیلی دوست دارم از ونیزومردم آنجا بیشتر بدانم.”

مسافرباعصبانیت پاسخ داد:”من سال ها در ونیز زندگی کردم ولی مردم آنجا واقعا آدم های مزخرف و سردی هستندکه حتی یک قدم هم برای کمک به دیگران برنمی دارند و اصلا نمی توانم با آن ها ارتباط برقرار کنم راستش یکی از دلایل اصلی سفرم همین موضوع است.”

مسئول مسافرخانه با غرولند گفت:” اوهوم …..خب این ناراحت کننده است چون به نظر من مردمورونا خیلی بهتر از ونیز نیستند ولی امیدوارم که سفر خوبی داشته باشید.”

با شنیدن این حرف مسافر ناامید و ناراحت کلیدرا گرفت و به اتاق خودرفت.

ادامه داستان…..

چند ساعت بعد مسافر دیگری وارد شد.

مسافردر جلوی در ورودی سلام کرد.اومردی جاافتاده با کلاهی خاکستری و پالتویی بلند و قهوه ای رنگ بود با گام هایی بلند و استوار به سمت پیشخوان حرکت کرد.

مسئول مسافرخانه گفت:” سلام شب بخیر، خیلی خوش آمدید،در خدمتتان هستم.”

مسافردوم پاسخ داد:”شب شماهم بخیر.

خوشحالم که بالاخره مسافرخانه ای را دراین راه پیداکردم.

فرداصبح می بایست به سمت ونیز حرکت کنم و برای امشب یک اتاق می خواهم.”

 

سپس ادامه داد:

“راستی من قصددارم تا در ونیززندگی کنم و می خواهم راجع به ونیز و مردمش بیشتر بدانم آیا تابحال به انجا رفته اید؟”

مسئول مسافرخانه پرسید:

البته ،ولی اجازه دهید تا چمدانهایتان  را به اتاق ببرند.

راجع به سوالتان هم از آنجا که به خاطرکارم زیاد به ونیز می روم به خوبی باآنجا آشنا هستم اما اگرممکنه ابتدا درباره ی ورونا برایم توضیح دهید!”

مسافر پاسخ داد :

” من حدودا 5 سال در ورونا زندگی کردم و واقعا خاطرات خوبی در آنجا داشتم.

ورونا شهر بسیار زیبایی است

و مردمش هم انسان های بسیار خونگرم وصمیمی هستند

و اگر به خاطر کارم نبود  هیچوقت آنجا را ترک نمی کردم.”

مسئول مسافرخانه گفت:

اصلا نگران نباشید چون ونیز هم بسیارزیباست

و هم مردمش بسیار خوشرو و دوست داشتنی هستند.

مطمئنم بااین روحیه خوبی که دارید اززندگی در آنجا هم نهایت لذت را خواهید برد”

نتیجه ای که از این داستان می گیریم این است که:

دیگران همانگونه به شما جواب خواهند داد که با آن ها رفتار می کنید.

آنها رفتار ماراتکرار می کنند و به ما برمی گردانند.

ارتباط موثر

 

تغییررفتارگاهی لازم است

کافی ست یک روز هنگام برخورد با عزیزان، همکاران، دوستان و مردم حواستان به حالت چهره تان باشد .

حواستان به لبخندی که در اولین نگاه می زنید

تماس چشمی تان  و حس احترامتان به افراد باشد

بطور شگفت انگیزی متوجه خواهید شد که رفتار مخاطبانتان چقدر تغییر واهد کرد.

کارمندی که سرش را پایین می اندازد

ومشغول کار است

وجواب سلامتان را هم به زور می دهد

با سلام و احوالپرسی و خداقوت گفتن گرم شما سرش را بالا گرفته و برخورد متفاوتی خواهد داشت.

و کار شما را هم با جان و دل راه می اندازد.

فقط کافی ست یک بارامتحان کنید و معجزه این تغییر رفتارتان در برقراری ارتباط را ببینید.

ارتباط موثریعنی همین…

ارتباط موثر همین انتقال صحیح محبت و احترام وقدرشناسی به دیگران است

اگر این انتقال درست و صحیح و با صداقت انجام شود نتایجش شگفت آور خواهد بود.

دراین مقاله سعی کردیم به با اهمیت ترین عوامل برقراری ارتباط موثر بپردازیم

هنوز عوامل دیگری در این باره وجود دارد که امیدوارم در مقالات بعدی بتوانم به آن بپردازم.

موفق و مشتاق باشید.

سایت آموزش مهارت های زندگی و مهارت های ارتباطی

 

 

 

 

 

2 پاسخ

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

این سایت از اکیسمت برای کاهش هرزنامه استفاده می کند. بیاموزید که چگونه اطلاعات دیدگاه های شما پردازش می‌شوند.